مجله اینترنتی تحلیلک

پنجشنبه/ 9 فروردین / 1403
Search
Close this search box.
درس بیست و ششم دروس هیئت - فلک هیوی و عرض بلد

فلک هیوی و عرض بلد

درس بیست و ششم دروس هیئت - فلک هیوی و عرض بلد: هیأت فلک -یعنی قبّه جسم کل- نسبت به زمین، از سخن سرایان به خیمه و کِلّه تشبیه و تعبیر شده است.

این مطلب به درس بیست و ششم کتاب دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی علامه حسن زاده آملی با عنوان فلک هیوی و عرض بلد اختصاص دارد.

درس ۲۶ (بخش اول)

فلک هیوی و عرض بلد

مطلب دیگر: در درس بیست و سوم گفته ایم که هیأت فلک -یعنی قبّه جسم کل- نسبت به زمین، از سخن سرایان به خیمه و کِلّه تشبیه و تعبیر شده است. اکنون سخن ما این است که از این خیمه در لسان روایت تعبیر به قبه شده است و خیمه و قبه خیلی با هم شبیه اند یعنی فلک چون گنبدی بر روی زمین است و نسبت به حرکت اولی گنبد دوّار، بلکه نسبت به حرکت  ثانیه هم، ولکن آن سرع و این بطیء، و این به تالی و آن بخلاف توالی، آنگاه در روایت از دائره نصف النهار تعبیر به وسط قبه گردیده است که چون شمس از وسط قبه زایل شده است قت صلوه ظهر فرا رسیده است.

الاختصاص للمفید باسناده إلی ابی الصباح الکنانی قال: سألت ابا عبد الله علیه السلام عن قول الله ألم تر أن الله یسجد له من فی السموات والارض والشمس والقمر والنجوم والجبال والشجر والدواب، الآیه؟ فقال: ان للشمس اربع سجدات کل یوم ولیله -الی قوله علیه السلام:

واما السجده الثانیه فانها اذا صارت فی وسط القبه وارتفع النهار رکدت قبل الزوال فاذا صارت بحذاء العرش رکدت وسجدت، فاذا ارتفعت من سجودها زالت عن وسط القبه فیدخل وقت صلوه الزوال، الخبر. (صلوه بحار ص۴۲ ج۱۸ ط۱، وصلوه مستدرک الوسائل ص۱۸۸ ط۱).

بیان: رکود شمس بطؤ حرکت او در حوالی نصف النهاراست که در دروس آتیه مبرهن می گردد.

چنانکه فلک در لسان روایت تعبیر به قبه شده است در زبان سرایندگان نیز بسیار دیده می شود:

رودکی گوید:

گنبدی نهمار بر برده بلند     نش ستون از زیر و نز بر سرش بند

که ناظر است به کریمه: الله الذی رفع السموات بغیر عمد ترونها (رعد۳). و در دیوان راقم آمده است:

شمس را ذرّه شعری شمر از روی حساب     خلقت و رفعتشان را نه طناب و عمدیست

و نظامی گوید:

لاجرم این گنبد انجم فروز     آنچه بشب دید نگوید بروز

و فردوسی گوید:

پدید آمد این گنبد تیز رو     شگفتی نماینده نوبنو

سعدی گوید:

لوحش الله از قدوبالای آنسرو سهی     زانکه مانندش بزیر گنبد دوّار نیست

راقم گفته است:

زان حسن و جمال غیب بی عیب است     این غنج و دلال گنبد دوّار



بیان (بخش اول درس بیست و ششم دروس هیئت – فلک هیوی و عرض بلد)

الف)
بیان:
قبه: گنبد

ب)
بیان:
الدواب: چهارپایان

ج)
بیان:
رکدت: رکود پیدا میکند و نه اینکه کلا بایستد.

(بخش دوم)

فلک هیوی و عرض بلد

مطلب دیگر: در دروس قبل دانسته ایم که رسیدن مرکز قرص شمس به دائره نصف النهار تعبیر به موافات، و به رسیدن آن به خط زوال، و به وصول آن به وسط قبه، و به وسط سماء، و دخول آن در حلقه شده است. اکنون سخن ما این است که این معنی در روایات تعبیر به وصول شمس به کبد سماء نیز شده است.

و شیرین تر این که در روایت، دائره نصف النهار تعبیر به فلک شده است که تو را رسد به جای دائره نصف النهار گویی: فلک نصف النهار.

العیّاشی عن زراره قال: سألت أبا عبدالله علیه السّلام عن هذه الآیه: أقم الصلوه لدلوک الشمس الی غسق اللیل؟ قال: دلوک الشمس زوالها عند کبد السماء الی غسق اللیل الی انتصاف اللیل. الحدیث (مستدرک الوسائل ج۱ ط۱ ص۱۸۹).

ابراهیم بن محمد الثقفی فی کتاب الغارات باسناده عن الأصبغ بن نباته قال قال علی علیه السلام … وقت صلوه الظهر إذا کان القیظ یکون ظلّک مثلک، وإذا کان الشتاء حین نزول الشمس من الفلک ذلک حین تکون علی حاجبک الأیمن الخ (مستدرک الوسائل ج۱ ط۱ ص۱۸۷)الف

تعبیر به وسط السماء در روایات یاد شده از امام هشتم علیه السلام در درس ۲۴ آمده است؛ و در ذیل حدیث مروی از اختصاص مفید در صدر همین درس نیز به وسط السماء شده است: “انها حین زالت وسط السماء دخل وقت الزوال زوال النهار”.

کبد سماء وسط آنست. جوهری در صحاح گوید:

کبد السماء وسطها؛ یقال: کَبَّد النجمُ السماءَ أی توسَّطها. وتکبَّدت الشمسُ أی صارت فی کبد السماء.

صفی پوری در منتهی الأرب گوید:

کَبداء کصحراء، وکُبَیداء کحمیراء: میانه آسمان. تکبید: در میانه آسمان درآمدن آفتاب و جز آن؛ یقال: کبَّد النجمُ السماءَ إذا توسَّطها.

تعبیر دائره به فلک تعبیری ریاضی است که هر دائره و یا مدار کوکب بدان نامیده می شود تعبیر به فلک شیواتر از تعبیر به لفظ مدار و خط سیر و مانند آنها است که امروز در سر زبانها است.



بیان (بخش دوم درس بیست و ششم دروس هیئت – فلک هیوی و عرض بلد)

الف)
بیان:
لدلوک الشمس: زمان زوال شمس

غسق اللیل: شدت سیاهی شب (نیمه شب)

القیظ: شدت گرما

یکون ظلّک مثلک: سایه تو مثل تو ود.

من الفلک ذلک حین … (منظور از فلک همان نصف النهار است)

حاجبک الأیمن الخ: اگر در راستای نصف النهار بایستی که آفتاب روبروی تو باشد، از زمان رسیدن آفتاب به میان دو ابرو و شروع به رفتن به طرف ابروی راست، زمان اذان ظهر است.

فضیلت نماز ظهر: از زمانی که سایه شخص نه در غرب باشد و نه در شرق (اذان ظهر) تا زمانی که قامت سایه شخص به اندازه شاخص می شود در طرف شرق

فضیلت نماز عصر: از زمانی که سایه شخص در طرف مشرق از قامت شخص بلندتر شده و تا دو برابر آن می شود.

(بخش سوم)

فلک هیوی و عرض بلد

فاضل خاورشناس نَلِّینُو ایتالیائی (Nallino) در کتاب ارزشمند و سودمندش به نام علم الفلک گوید:

هذا -یعنی به الفلک- اصطلاح کل فلکیی العرب ولااستحسن استعمال لفظ مدارد الوارد فی کتب بعض الحدیثین المقلدین لاصطلاحات الافرنج بلالزوم.

یعنی من همان لفظ فلک را که در کتب و اصطلاح دانشمندان فلکی آمده است بکار می برم، و لفظ مدار را که امروز پیرامون اصطلاحات فرنگ در کتاب آورده اند دوست ندارم.

این گفتار نلینو بسیار استوار است. دانشمندان هَیَوی در کتب هیأت فلک را بر مدارات ستارگان اطلاق می کنند و در کتب ریاضی فلکی، هرگاه فلک گفته میشود به معنی همان مدار است و بطلیموس در مجسطی و بیرونی در قانون مسعودی که در حقیقت مجسطی اسلامی است از لفظ فلک همان خط مدار کوکب را می خواهند.الف

محمودبن محمدبن عمر چغمینی در ابتدای باب سوم ملخص در هیأت (المُلَّخص فی الهیأه) گوید: دوائر عظام یکی از آنها معدّل النهار است که فلک مستقیم نامیده میشود. و یکی دیگر از دوائر عظام دائره البروج است و فلک البروج نامیده میشود.

شارح ملخص یاد شده معروف به فاضل رومی و قاضی زاده رومی در شرح آخر باب مذکور گوید: اقتصار بر دوائر برای ناظرین در براهین کافی است چنانکه صاحب مجسطی بر همان دوائر اقتصار کرده است که در اینصورت علم هیأت را هیأت غیرمجسّمه گویند، و متأخرین چون قصد کردند مسائل هیوی را از دلائل تجرید کنند دوست داشتند که افلاک را مجسّمه فرض کنند-تا اینکه گوید: پس افلاک در نزد جمهور مهندسین که بر دوائر اقتصار می کنند سی و چهار است.ب

غرض این که لفظی بدین کوتاهی و شیوایی و مشهور و معروف در کتب علمی و سائر و دائر در السنه علمای فلکی به نام فلک را چرا به اصطلاح دیگر تبدیل کنیم و یا تغییر دهیم چه بهتر که همین لفظ شناخته علمی را بکار ببندیم. باز در این مطلب مباحثی به تفضیل در پیش داریم که در دروس آینده گفته خواهد شد.

فلک هیوی و عرض بلد

عرض بلد:

چون دائره نصف النهار دانسته شده است، حال بدان که قوسی از این دائره که میان قطب افق که سمت الرأس است و دائره معدل النهار از جانب اقرب افتد؛ و یا میان قطب ظاهر معدل النهار و دائره افق از جانب اقرب افتد آنرا عرض بلد گویند زیرا که بدینمقدار از تحت معدل یعنی از سطح آن عرض پیدا نموده است.

و چون دائره استوای ارضی در سطح دائره معدل النهار است و زمین نیز تقریبا کروی است، پس هرگاه نقطه سمت الرأس را به محاذات آن بر سطح ارض ترسیم کنیم قوسی از این دائره نصف النهار که بین نقطه مفروض رسم شده بر سطح ارض و بین خط استواء از جانب اقرب افتد قوس عرض بلد خواهد بود.



بیان (بخش سوم درس بیست و ششم دروس هیئت – فلک هیوی و عرض بلد)

الف)
بیان:
قانون مسعودی بیرونی: سنگین ترین کتاب اسلامی نوشته شده در زمینه علم هیئت

ب)
بیان:
هیأت غیرمجسمه: ده دائره عظام – در این نوع، بر اساس دلائل ریاضی مانند استفاده در اسطرلاب و … همه دوائر عظام در یک سطح پیاده می شوند.

هیأت مجسمه: سی و چهار دائره عظام (برای هر سیر دوائر و افلاکی در نظر گرفته شده است، خصوصاً ۵ سیّار متحیّر) – برخلاف هیأت مجسمه، علم هیئت بر اساس طول، عرض و ارتفاع مورد بحث قرار می گیرد.

یادآوری)

    • برای هر کوکب و یا هر نقطه در آسمان، “عرض از منطقه البروج – بعد از معدل النهار – طول از منطقه البروج به مبدأ اول حمل”، محاسبه می شود.
    • با استفاده از فلک نصف النهار، “وسط آسمان مشخص می شود” و “روز و شب با آن نصف می شود.”

فلک هیوی و عرض بلد

یادداشت
لازم به ذکر است که مطالب قید شده فوق تحت عنوان بیان، نکات و … در حد فهم این نگارنده حقیر است، بنابراین اکیداً توصیه می‌گردد علاوه بر مطالعه اصل کتاب، پیگیری مستمر جلسات تدریس استاد صمدی آملی در خصوص شرح کتاب دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی جناب علامه حسن‌زاده آملی، به مباحثه نیز بپردازید.

کتاب دروس هیئت و دیگر رشته‌های ریاضی علامه حسن‌زاده آملی که توسط استاد صمدی آملی تدریس شده است.

برای مطالعه درس بیست و هفتم دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی اینجا را کلیک کنید.

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x