کتاب «تصرف عدوانی» نوشته لنا آندرشون
درباره نویسنده
لنا آندرشون نویسنده و روزنامه نگار سوئدی است که در ۱۸ آپریل سال ۱۹۷۰ در استکهلم به دنیا آمد. وی نویسنده رمان «تصرف عدوانی» است که موفق به کسب جایزه آگوست در سال ۲۰۱۳ شد.
در همان سال، این کتاب جایزه ادبی روزنامه سوئدی (Svenska Dagbladet) را نیز برای آندرشون به ارمغان آورد.
درباره کتاب «تصرف عدوانی»
ماجرای رمان «تصرف عدوانی» درباره دختری روزنامهنگار به نام «استر نیلسون» است که با نامزدش زندگی میکند و رابطهای معمولی با هم دارند. ماجرا از جایی آغاز می شود که از این دختر جوان برای ایراد یک سخنرانی درباره هوگو رسک، هنرمندی شاخص و بنام دعوت میشود؛ استر پس از دیدار با او، عاشقش میشود.
رسک در حالی که در میان حضار است، بسیار از فریفتگی استر نسبت به خودش شیفته و خوشحال می شود. وقتی که این دو، بعد از سخنرانی همدیگر را ملاقات می کنند، استر محسور رسک می شود.
استر نامزدش را ترک می کند و خود را درون رابطه ای خیالی با هوگو می بیند. وی عاشق می شود و هوگو تمام فکر و ذکرش را از آن خود می کند.
استر، به آهستگی و با مشقت متوجه می شود که درک او از یک رابطه با نظر هوگو کاملا متفاوت است. تصرف عدوانی، داستانی درباره عشق، امید و از خود گذشتگی افراطی است.
پشت جلد کتاب تصرف عدوانی قسمتی از متن کتاب آمده است:
وقتی آدم عاشق است و عشقش پذیرفته شده، تنش احساس راحتی می کند. برعکس، وقتی عشق بی پاسخ می ماند، تن احساس می کند وزنش سه برابر شده است. عشق نوپا روی لبه باریکی می رقصد. ممکن است آدم دوباره وزن واقعیش را احساس نکند، که این خود می تواند در آدمهای مضطرب، با تجربه و آیندهنگر، یا در آن هایی که مثل استر اینقدر امیدوار و خوشباور نیستند، میزانی از تردید پدید آورد.
برشی از کتاب «تصرف عدوانی»
- کسانی که پیامک و ایمیل را ساخته اند، نمی توانند اضطراب و پشیمانی ناشی از پیامک های بی پاسخ را در ذهنشان تصور کنند.
- کلمات نمایشی اند. خودشان همان عمل اند، حرفی که برای سبک کردن احساس گناه زده شده، همان گفته می شود، گناه را سبک می کند. آن ها را برای این نمی گویند که واقعیتی را بیرون از زبان نشان دهند.
- آدمیزاد با پاسخ قطعی آسان تر از پاسخ مبهم کنار می آید. این قضیه به امید و ماهیت آن مربوط می شود. امید انگلی است در بدن انسان که در همزیستی کامل با قلب او زنده است.
- این که آدم در مورد همه چیز صادقانه و شفاف حرف بزند هم خودش فقط نوعی قرارداد است. قراردادی تمامیت خواهانه، مسئولیتی خفه کننده و قید و بندی است که به هم تحمیل می کنیم. این خواست که آدم به محض تماس با دیگری، باید همه چیز را رها کند هم نوعی استبداد است. این خواست که آدم بعد از تماس، هرگز نباید چیزی را برای خودش نگه دارد، نه تنها خواستی خُرده بورژوایی است، بلکه نقض احترام به آزادی های فردی هم هست.
- شکنندگیِ انسان است که عشق را پدید می آورد. امّا شکنندگی کافی نیست. اتکا به خود و با فاصله به خود نگریستن باید آن را تکمیل کند. شکستگیها موجب نرمی و ملایمت میشوند، اما دیر یا زود، آن چه نرمی را برمی انگیزد، باعثِ پرخاشگری نیز می شود. ضعف مطلق به سبب ناتوانی خود، بهاندازهی نیرویِ فولادین، عشق را غیرممکن می سازد.
- امید را باید با گرسنگی کشت تا حیوان میزبانش را گمراه و گیج نکند. امید را فقط به کمک بی رحمی روشن می توان کشت. امید ستمگر است، چون دست و پا را می بندد و زنجیر می کند.
شما هم اگر این کتاب را مطالعه کرده اید، نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
امیدواریم از مطالعه کتاب «تصرف عدوانی» لذت ببرید و برای مطالعه معرفی سایر کتاب ها به بخش معرفی کتاب مراجعه کنید.
مجله اینترنتی تحلیلک