مجله اینترنتی تحلیلک

جمعه/ 10 فروردین / 1403
Search
Close this search box.
شاهنامه

مقام و اهمیت شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی

در افواهست که فردوسی شاعر رزمی است. البته هیچکس وصف و حکایت جنگ و پهلوانی و شجاعت را بخوبی فردوسی نکرده است.

مقام و اهمیت شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی

مقام فردوسی و اهمیت شاهنامه نوشته محمد علی فروغی برای کنگره هزاره فردوسی

شاهنامه فردوسی هم از حیث کمیت هم از جهت کیفیَت بزرگترین اثر ادبیات و نظم فارسی است- بلکه می توان گفت یکی از شاهکارهای ادبی جهان است و اگر من همیشه در راه احتیاط قدم نمیزدم و ازاینکه سخنانم گزافه نماید احتراز نداشتم می گفتم شاهنامه معظم ترین یادگار ادبی نوع بشر است.

اما می ترسم بر من خرده بگیرند که چون قادر بر ادراک دقایق و لطایف آثار ادبی همه قبایل و امم قدیم و جدید نیستی حق چنین ادعایی نداری- بنابراین ازین مرحله میگذرم و نیز برای اینکه روح مولانا جلال الدین و شیخ سعدی و خواجه حافظ را هم گله مند نکرده باشم تصدیق میکنم که اگر بخواهیم انصاف بدهیم و تحقیق را تمام نماییم باید این سه بزرگوار را هم پهلوی فردوسی بگذاریم و ایشان را ارکان اربعه زبان و ادبیات فارسی و عناصر چهارگانه تربیت و ملیَت قوم ایرانی بخوانیم.

نخستین منَت بزرگی که فردوسی بر ما دارد احیا و ابقای تاریخ ملی ماست. هرچند جمع آوری این تاریخ را فردوسی نکرده و عمل او تنها این بوده است که کتابی را که پیش از او فراهم آمده بود بنظم آورده است ولیکن همین فقره کافیست که او را زنده کننده آثار گذشته ایرانیان بشمار آورد چنانکه خود او این نکته را متوجه بوده و فرموده است:

عجم زنده کردم بدین پارسی

و پس از شماره اسامی بزرگانی که نام آنها را ثبت جریده روزگار ساخته می گوید:

چو عیسی من این مردگان را تمام
سراسر همه زنده کردم بنام

اگر فردوسی شاهنامه را نظم نکرده بود احتمال قوی می رود که این روایات را هم سیل حوادث عظیم پی در پی که بر مملکت ستمدیده ما روی آورده است برده و آن دفتر را شسته بود- چنانکه بسیاری از کتب فارسی و عربی را از میان برده و یادگارهای بسیار از نیاکان ما را مفقود ساخته است- و فرضا که مفقود هم نمی شد بحالت تاریخ بلعمی و نظایر آن در می آمد که از صدهزار نفر یک نفر آنها را نخوانده بلکه ندیده است.

یک منَت دیگر فردوسی بر ما احیا و ابقای زبان فارسی است.

مقام و اهمیت شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی
عجم زنده کردم بدین پارسی

مقام و اهمیت شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی

مشخصه هایی از فردوسی

* از خصایص فردوسی پاکی زبان و عفت لسان اوست. در تمام شاهنامه یک لفظ یا یک عبارت مستهجن دیده نمی شود و پیداست که فردوسی برخلاف غالب شعرای ما از آلوده کردن دهان خود بهزلیَات و قبایح احتراز داشته است و هرجا که بمقتضای داستان سرایی مطلب شرم آمیزی می بایست نقل کند بهترین و لطیف ترین عبارات را برای آن یافته است.

چنانکه در داستان ضحاک آنجا که میخواهد بگوید پسری که بکشتن پدر راضی شود حرامزاده است این قسم می سراید:

بخون پدر گشت همداستان
ز دانا شنیدستم این داستان

که فرزند بد گر بود نرَه شیر
بخون پدر هم نباشد دلیر

مگر در نهانی سخن دیگر است
پژوهنده را راز با مادر است

عفَت طلبی فردوسی باندازه ایست که در قضایایی هم که باقتضای طبیعت بشری بی اختیار واقع میشود رضا نمی دهد که پهلوانان او مغلوب نفس شده و از حدود مشروع تجاوز کرده باشند.

چنانکه در قضیه تهمینه که در دل شب درحالی که رستم خوابست ببالین او میرود و وجود خویش را تسلیم او میکند- با آنکه رستم مسافر بوده و یک شب بیشتر آنجا اقامت نداشته- واجب میداند که موبدی حاضر شود و از پدر تهمینه اجازه مزاوجت او را با رستم بگیرد و در نتیجه همان شبانه

بدان پهلوان داد او دخت خویش
بدان سان که بوده است آیین و کیش

چو بسپرد دختر بدان پهلوان
همه شاد گشتند پیر و جوان

* هیچ کس باندازه فردوسی معتقد بعقل و دانش نبوده و تشویق بکسب علم و هنر ننموده است تاجایی که آغاز سخنش (بنام خداوند جان و خرد) است و بلافاصله بعد از فراغت از توحید بستایش عقل میپردازد.

* در افواهست که فردوسی شاعر رزمی است. البته هیچکس وصف و حکایت جنگ و پهلوانی و شجاعت را بخوبی فردوسی نکرده است. اما کیست که حکایت بزم و معاشقه و مغازله را بهتر از آنکه فردوسی (در شاهنامه) مثلا در داستان زال و رودابه کرده است نموده باشد؟

آیا وصف جمال از این بهتر میشود که میفرماید:

همی می چکد گویی از روی او
عبیر است یکسر مگر موی او

ز سر تا بپایش گل است و سمن
بسرو سهی بر سهیل یمن

بت آرای چون او نبیند بچین
بر او ماه و پروین کنند آفرین

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x