مجله اینترنتی تحلیلک

شنبه/ 1 اردیبهشت / 1403
Search
Close this search box.

چهل حدیث کتاب نفس المهموم در باب عزاداری بر امام حسین علیه السلام / حدیث بیست و سوم

کتاب نفس المهموم از معتبرترین کتاب ها در زمینه وقایع کربلا نوشته شیخ عباس قمی است و ترجمه ای توسط علامه شعرانی تحت عنوان دمع السجوم انجام شده است.

کتاب نفس المهموم یکی از معتبرترین کتاب ها در زمینه وقایع کربلا و زندگینامه امام حسین علیه السلام نوشته شیخ عباس قمی است. ترجمه این کتاب توسط علامه میرزا ابوالحسن شعرانی تحت عنوان دمع السجوم انجام شده است.

در فصل دوم باب اول این کتاب جلیل القدر چهل حدیث در ثواب گریستن بر مصیبت امام حسین علیه السلام، ثواب لعن قاتلان ایشان و اخباری که در مورد شهادت آن حضرت وارد شده است، بیان شده که این احادیث را خدمتتان تقدیم می داریم. امید که مورد قبول آستان حضرتشان افتد…

حدیث بیست و سوم

حدیث بیست و سوم چهل حدیث
کتاب نفس المهموم

 

به سند متّصل از شیخ افقه محقّق از محمد بن عبدالله بن زهرۀ حلبى از ابن شهر آشوب از احمد بن ابى طالب طبرسى در احتجاج در حدیث طویل از سعد بن عبدالله اشعرى در حکایت. شرفیاب شدن به حضور مهدى-سلام اللّه علیه-گفت: «خبر ده مرا از تأویل کهیعص.»

حضرت فرمود: این حروف از اخبار غیب است که خداوند بندۀ خود زکریّا را بر آن آگاه گردانید و حکایت آن را براى محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بیان فرمود و این چنان است که زکریا از خداوند خواست نام پنج تن را به وى آموزد جبرئیل فرود آمد و او را آموزانید و زکریا هرگاه نام محمّد و على و فاطمه و حسن-علیهم السّلام-را مى‌برد اندوه او برطرف مى‌شد و غم او زائل مى‌گشت و هر گاه نام حسین علیه السّلام مى‌برد گریه گلوى او را مى‌گرفت و نفسش به شماره مى‌افتاد؛ روزى گفت: پروردگار من چون است که وقتى نام چهار کس از آنها را مى‌برم از اندوه تسلیت مى‌یابم و هرگاه یاد حسین علیه السّلام مى‌کنم اشکم ریزان مى‌شود و ناله‌ام بیرون مى‌آید؟

خداوند تبارک و تعالى او را خبر داد و فرمود: کهیعص پس «کاف» نام کربلاست و «ها» هلاک عترت است و «یا» یزید است که بر حسین علیه السّلام ستم کرد و «عین» عطش است و «صاد» صبر و شکیبایى آن حضرت.

چون زکریا این را بشنید سه روز از مسجد خود جدا نگشت و مردم را از داخل شدن بر خود منع فرمود و به گریه و ناله پرداخت و او را رثا مى‌گفت که خداوندا آیا بهترین خلق خود را به مصیبت فرزند وى مبتلا مى‌کنى؟! آیا چنین بلایى بر خانۀ او فرود مى‌آورى؟! آیا على و فاطمه علیهما السّلام را جامۀ سوگوارى مى‌پوشانى و اندوه آن را در منزل آنها مى‌آورى؟! آنگاه مى‌گفت: اى خداى من مرا فرزندى روزى کن که در پیرى چشم من به وى روشن شود و چون روزى کردى مفتون کن مرا به دوستى او آنگاه به مرگ او مرا اندوهناک ساز چنانکه محمد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم حبیبت را به فرزندش اندوهناک ساختى پس خداوند یحیى را به وى بخشید و به مصیبت او مبتلا گردانید و حمل یحیى شش ماه بود چنانکه حمل حسین علیه السّلام چنین بود»

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x