در ادامه قسمت اول، قرار است ۱۷ خصلت امیرالمومنین در خطبه منا امام حسین علیه السلام که توسط ایشان ایراد شده را بیان کرده و شرح آن را خدمتتان تقدیم کنیم.
۱۷ خصلت امیرالمومنین در خطبه منا امام حسین علیه السلام
قَالَ: أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبِ کَانَ أَخَا رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) حِینَ آخَى بَیْنَ أَصْحَابِهِ فَآخَى بَیْنَهُ وَ بَیْنَ نَفْسِهِ وَ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ أَنَا أَخُوکَ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ
شما را به خدا آیا میدانید وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان صحابه و یارانش پیمان برادری میبست برای برادری خویش علی علیهالسلام را برگزید گفتند خدایا تو را گواه میگیریم که درست است.
در این هفده خصلتی که قرار است از این قسمت آن ها را مرور کنیم در قسمت شرح به بررسی کیفیت خصلت بیان شده توسط امام حسین علیه السلام می پردازیم:
میان مورخان مشهور است که پیامبر پیش از هجرت به مدینه، بین مسلمانان مکه (که بعدها مهاجران لقب گرفتند) عقد اخوت بست تا در تحمل آزار و اذیتهای مشرکان و نیز مشکلاتی که در آینده در راه هجرت برای آنان پیش میآمد، یاور یکدیگر باشند. آن گونه که در منابع تاریخی آمده، پیامبر میان ابوبکر و عمر، حمزه بن عبدالمطلب و زید بن حارثه، عثمان و عبدالرحمان بن عوف، زبیر و ابن مسعود، بلال و عباده بن حارثه، مصعب بن عمیر و سعد بن ابی وقاص و… عقد اخوت بست.
پیامبر صلی الله علیه و آله پیش از هجرت به مدینه، میان مهاجران، عقد اخوت برقرار کرد و سپس در مدینه، میان مهاجران و انصار عقد اخوت بست و هر دوبار به علی علیه السلام فرمود: تو در دنیا و آخرت برادر من هستی؛ و میان او و خودش عقد اخوت بست. (ابن عبدالبر، الاستیعاب، به نقل الامین، اعیان الشیعه، ۱۴۱۸ق، ج۲، ص۲۷)( امینی، الغدیر، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۱۶۲-۱۸۰)
۱۷ خصلت امیرالمومنین در خطبه منا امام حسین علیه السلام
قَالَ: أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ هَلْ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) اشْتَرَى مَوْضِعَ مَسْجِدِهِ وَ مَنَازِلِهِ فَابْتَنَاهُ ثُمَّ ابْتَنَى فِیهِ عَشَرَهَ مَنَازِلَ تِسْعَهً لَهُ وَ جَعَلَ عَاشِرَهَا فِی وَسَطِهَا لِأَبِی ثُمَّ سَدَّ کُلَّ بَابٍ شَارِعٍ إِلَى الْمَسْجِدِ غَیْرَ بَابِهِ فَتَکَلَّمَ فِی ذَلِکَ مَنْ تَکَلَّمَ فَقَالَ (صلی الله علیه و آله) مَا أَنَا سَدَدْتُ أَبْوَابَکُمْ وَ فَتَحْتُ بَابَهُ وَ لَکِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِسَدِّ أَبْوَابِکُمْ وَ فَتْحِ بَابِهِ ثُمَّ نَهَى النَّاسَ أَنْ یَنَامُوا فِی الْمَسْجِدِ غَیْرَهُ… قَالُوا اللَّهُمَّ نَعَمْ
حضرت امام حسین علیه السّلام فرمودند: «شما را به خدا سوگند، آیا مى دانید که رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله و سلم زمین مسجد و خانه هایش را خرید، مسجد را ساخت و سپس در آن ده خانه بنا کرد؛ نه خانه براى خودش و خانه دهم را که در میان آنها قرار داشت به پدرم داد، سپس راه خانه هاى دیگران را به مسجد بست جز در خانه پدرم را، یک نفر در این باره اعتراض کرد، پیامبر فرمود: «من در خانه هایتان را نبستم و در خانه على را من باز نگذاشتم، خداوند مرا به بستن در خانه هایتان و گشودن در خانه على فرمان داد.» گفتند: آرى.
پیامبر صلی الله علیه و آله در نخستین روزهای ورود به شهر یثرب، مسجدی ساخت که بعدها مسجدالنبی نامیده شد. پس از آن اتاقهایی متصل به مسجد برای سکونت پیامبر صلی الله علیه و آله و برخی از همسران آن حضرت ساخته شد.
به مرور برخی از صحابه برای خود اتاقی در کنار مسجد ساختند. این اتاق ها علاوه بر دری که به سمت بیرون داشتند، دری هم به سمت مسجد داشتند و در وقت نماز، صاحبان آنها از این در وارد مسجد میشدند و دوباره از همان در برمیگشتند. پیامبر صلی الله علیه و آله به فرمان خدا مأمور شد همه آن درها را غیر از در خانه علی بن ابی طالب علیه السلام ببندد.
برخی پس از شنیدن این دستور ناراحت شدند و اعتراض کردند. حضرت فرمود: «من مأمور بستن این درها غیر از در خانه علی شدهام. شما در این باره سخنانی گفتید. به خدا سوگند، من از پیش خودم به بستن یا گشودن دری دستور ندادم. من به وظیفهای مأمور شدم و از آن تبعیت کردم.»
علامه امینی در الغدیر قبل از ذکر این احادیث مینویسد: «پیشوایان اهل سنت با سندهای صحیح و فراوان حدیث سد الابواب را از جمعی از صحابه که تعداد آنها به حدی است که تواتر را ثابت میکند نقل کردهاند (امینی، الغدیر، ج ۳، ص۲۰۲)
در مقابل حدیث سد ابواب که در فضیلت امام علی علیه السلام است، عدهای از اهل سنت، حدیثی را ذکر میکنند و قائل اند که پیامبر صلی الله و علیه و آله هنگام وفاتش دستور داد همه درهایی که به طرف مسجد باز است بسته شود، مگر در خانه ابی بکر.
ابن ابی الحدید عالم معتزلی اهل سنت معتقد است، حدیث سد ابواب درباره ابوبکر ساخته فرقه بکریه است. وی مینویسد: «بکریه پیروان ابوبکرند و همان کسانیاند که در مقابل احادیثی که شیعیان دربارۀ علی روایت میکردند، احادیثی ساختند. (ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۱، ص۴۹)
۱۷ خصلت امیرالمومنین در خطبه منا امام حسین علیه السلام
قَالَ أَفَتَعْلَمُونَ أَنَّ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ حَرَصَ عَلَى کُوَّهٍ قَدْرَ عَیْنِهِ یَدَعُهَا مِنْ مَنْزِلِهِ إِلَى الْمَسْجِدِ فَأَبَى عَلَیْهِ ثُمَّ خَطَبَ صلی الله علیه و آله فَقَالَ [إِنَّ اللَّهَ أَمَرَ مُوسَى أَنْ یَبْنِیَ مَسْجِداً طَاهِراً لَا یَسْکُنُهُ غَیْرُهُ وَ غَیْرُ هَارُونَ وَ ابْنَیْهِ وَ] إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أَبْنِیَ مَسْجِداً طَاهِراً لَا یَسْکُنُهُ غَیْرِی وَ غَیْرُ أَخِی وَ ابْنَیْهِ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَم
آیا میدانید عمر خطاب اشتیاق فراوان داشت که از دیوار خانهاش روزنه کوچکی به مسجد باشد که بتواند داخل مسجد بیفتد ولی رسول خدا صلی الله اجازه نداد آیا پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبهاش نفرمود که چون خداوند مرا به بنا کردن مسجد پاک و مطهری مامور ساختهاست. از این رو نباید بهجز من و برادرم علی و فرزندانش شخص دیگری در این مسجد سکنی گزیند؟ جواب دادند خدا شاهد است که درست است.
برخی از جمله قاضی نعمان مغربی در شرح الاخبار بیان میکند: عباس، عموی پیامبر، به سراغ پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و گفت: من که عمویت هستم، ابوبکر و عمر را منع کرده و تنها به علی اجازه دادهای تا درِ خانهاش به مسجد باز باشد. پیامبر فرمود این دستور خدا بوده است. (قاضی نعمان، شرح الاخبار، جامعه مدرسین، ج ۲، ص ۲۰۵)
حدیث سد ابواب، فضیلتی انحصاری برای علی علیه السلام است. حاکم نیشابوری پس از نقل حدیث سد ابواب و بیان این نکته که این حدیث صحیح الاسناد است، مینویسد:
از عمر بن خطاب نقل شده است که گفت: به علی سه خصلت عطا شد که دوست داشتم یکی از آنها برای من بود. به او گفتند: «این سه خصلت چیست؟» «گفت: ۱. پیامبر فاطمه را به ازدواج او درآورد؛ ۲. او را در مسجد سکونت داد و حلال کرد برای او آنچه برای خودش حلال بود؛ ۳. پرچم را در روز خیبر به دست او داد. (حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۲۵)
۱۷ خصلت امیرالمومنین در خطبه منا امام حسین علیه السلام
قَالَ: أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ أَ تَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (ص) نَصَبَهُ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍ فَنَادَى لَهُ بِالْوَلَایَهِ وَ قَالَ لِیُبَلِّغِ الشَّاهِدُ الْغَائِبَ قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ.
شما را به خدا آیا میدانید که رسول خدا صلی الله علی علیه السلام را در غدیرخم به مقام ولایت نصب کرد. سپس دستور داد که این جریان را حاضران به غایبان برسانند؟ جواب دادند خدا شاهد است که درست است.
در سال دهم قمری، پیامبر صلی الله علیه و آله عازم حج شد. این حج که در آخرین سال عمر ایشان انجام شد، بعدها حجه الوداع نام گرفت. به مسلمانان اطلاع دادند پیامبر (ص) چنین تصمیمی دارد تا برای حج آن سال آماده شوند. مسلمانان زیادی برای همراهی با پیامبر صلی الله علیه و آله در مدینه جمع شدند. ایشان در ۲۵ ذیالقعده از مدینه خارج و راهی مکه شد. امام علی علیه السلام نیز که از رمضان همان سال به جنگ با کفار منطقه مذحج در یمن رهسپار شده بود، پس از پیروزی و گردآوری غنائم، به دستور پیامبر صلی الله و علیه و آله برای انجام اعمال حج به مکه آمد.
پس از اتمام حج، مسلمانان از مکه خارج شدند و در ۱۸ ذیالحجه به منطقه خمّ رسیدند. غدیر خم مکانی میان مکه و مدینه و در فاصله دو میلی (۵ کیلومتر) جُحفه بود و راههایی از آن جدا میشد. زمانی که کاروان حج پیامبر صلی الله و علیه و آله به این منطقه رسید، جبرئیل فرشته وحی، آیه تبلیغ و آیۀ ۳ همین سوره را بر حضرت نازل و ایشان را مأمور به ابلاغ ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام کرد. کاروانیان به دستور حضرت توقف کردند. دیگران نیز به آنان پیوستند. پس از نماز ظهر، منبری آماده کردند و حضرت خطبهای خواند و در آن به مردم گفت که خیلی زود از میان آنان خواهد رفت.
ایشان همچنین درباره دو چیز گران بهایی که در میان آنان به امانت نهاده است (ثقلین) و نیز درباره ولایت و اولویت خویش بر مؤمنان سخن گفت. آنگاه دست علی علیه السلام را بالا برد و فرمود: «هر کس من مولای (سرپرست) اویم، علی علیه السلام مولای (سرپرست) اوست». سپس در حق دوستان علی علیه السلام دعا و در حق دشمنانش نفرین کرد. در این هنگام، حسان بن ثابت از حضرت اجازه گرفت و شعری در وصف این واقعه سرود و بعد از آن خلیفه دوم این مسئله را به امام علی علیه السلام تبریک گفت. (ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۷، ص۳۴۹/ بخاری، تاریخ الکبیر، ج۴، ص۱۵۹۹؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۵۲؛ حلبی، السیره الحلبیه، ج۳، ص۳۶۰/ صدوق، الامالی، ص۵۷۵؛ مفید، اقسام المولی، ص۳۵؛ طوسی، الاقتصاد، ص۳۵۱؛ طوسی، الرسائل، ص۱۳۸/ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۱۳۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲ ص؛ حلبی، السیره الحلبیه، ج۳، ص۲۸۹/)
۱۷ خصلت امیرالمومنین در خطبه منا امام حسین علیه السلام
قَالَ: أَنْشُدُکُمُ اللَّهَ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) قَالَ لَهُ فِی غَزْوَهِ تَبُوکَ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَهِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى وَ أَنْتَ وَلِیُّ کُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِی قَالُوا: اللَّهُمَّ نَعَمْ
شما را به خدا آیا میدانید که رسول خدا صلی الله علیه و آله در جنگ تبوک به علی علیهالسلام فرمود ای علی تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسی همچنین فرمود تو پس از من ولی و سرپرست همه مؤمنان؟ جواب دادند خدا شاهد است درست است.
حدیث منزلت روایتی که جایگاه امام علی علیه السلام را نسبت به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همانند جایگاه هارون نسبت به حضرت موسی معرفی میکند. این حدیث از احادیث مشهور نبوی و مورد قبولِ عالمان شیعه و اهل سنت است. عالمان شیعه به این حدیث برای اثبات جانشینی حضرت علی علیه السلام پس از پیامبر و نیز برتری موقعیت ایشان بر دیگر اصحاب استدلال میکنند. از نظر عالمان شیعی این حدیث متواتر است
این حدیث در مناسبتهای مختلف از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده شده که مهمترین آنها در جنگ تبوک است. مشهورترین نقل این حدیث آن است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب به علی علیه السلام فرمود: «أنتَ مِنّی بِمَنزلهِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّاأنـّه لانَبیّ بَعدی؛ تو نسبت به من بهمنزله هارون نسبت به موسى هستی جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود.
مخالفان و معاندان امام علی علیه السلام نیز نتوانستهاند این حدیث را رد کنند و ناگزیر به پذیرش آن شده و گاه، ناخواسته، آن را نقل کردهاند. بنا به نقل خطیب بغدادی، ولید بن عبدالملک اموی هم اصل این حدیث را پذیرفته است، مأمون عباسی نیز به هنگام احتجاج با فقها، به این حدیث استناد کرده است (خطیب بغدادی، تاریخ بغدادی، ۱۴۲۲ق، ج۸، ص۲۶۲/ ابن عبد ربّه، العقد الفرید، ۱۴۰۴ق، ج۵، ص۳۵۷-۳۵۸)
معاویه هم حدیث منزلت را انکار نکرد و وقتی از سعد بن ابی وقاص (از مخالفین امام علی علیه السلام) پرسید: «چرا علی را دشنام نمیدهی؟» سعد پاسخ گفت: «به سبب سه فضیلتی که رسول خدا (ص) برای علی ذکر کرده است»، آنگاه سعد به نقل این سه فضیلت پرداخت که نخستین آن حدیث منزلت بود. معاویه نیز از واداشتن سعد به دشنامگویی علی (ع) دست برداشت. (ابن اثیر، اسدالغابه، ج۴، ص۱۰۴-۱۰۵؛ قندوزی، ینابیع المَودَّهِ لِذَوی القُربی، ج۱، ص۱۶۱؛ شرف الدین، المراجعات، ۱۴۲۶ق، ص۲۶۵)
ادامه دارد…
برای مطالعه قسمت سوم شرح خطبه منا امام حسین علیه السلام اینجا را کلیک کنید.
۱۷ خصلت امیرالمومنین در خطبه منا امام حسین علیه السلام
همراهان همیشگی مجله اینترنتی تحلیلک؛ به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم، ماه اشک و ماتم اهل بیت علیهم السلام، باز هم با سلسله مطالبی درباره امام حسین علیه السلام در خدمتتان هستیم. امید که مورد قبول افتد و همگان بتوانیم از آن امام بزرگ و چراغ هدایت برای فهم هدف زندگی و درست زندگی کردن یاری بجوییم.
در سال گذشته هم به بهانه ورود به ماه محرم، سلسله مطالبی با عنوان چهل حدیث کتاب نفس المهموم در باب عزاداری بر امام حسین علیه السلام منتشر شد که برای استفاده از آن مطالب می توانید بر روی عکس زیر کلیک کنید.
منبع: کتاب شرح خطبه منا امام حسین علیه السلام / محمدرضا حدادپور جهرمی
مجله اینترنتی تحلیلک