تایتانیک – قسمت دوم
چطور تایتانیک پرفروشترین فیلم زمانهی خود شد؟
جیمز کامرون وقتی که سال ۱۹۸۷ از تلویزیون مشغول تماشای مستند نشنال جئوگرافی از اکتشاف بقایای کشتی تایتانیک بود، فکر ساختن فیلمی با موضوع تایتانیک را در ذهن پروراند. بر همین اساس طرح اولیه فیلمنامه را نوشت و به کمپانی فاکس قرن بیستم ارائه کرد. در جواب مدیران کمپانی که موضوع این فیلم چیست گفت: رومئو ژولیت در کشتی تایتانیک.
همانطور که گفته شد، پیشتر یازده فیلم با محوریت کشتی تایتانیک ساخته شده بود و هزینه چشمگیر ۲۰۰ میلیون دلاری ریسک بسیار بالایی بود که کمپانی فاکس قرن بیستم را ناچار به همکاری با پارامونت پیکچرز کرد.
جیمز کامرون بارها و بارها با زیردریایی به زیر آب رفت تا همهی جزئیات را زیر نظر بگیرد و درک بهتری از رویداد داشته باشد تا بتواند آن را به بهترین نحو ممکن روایت کند. پس از آن حدود شش ماه نیز وقت صرف مطالعه سرگذشت بازماندگان کرد و متن فیلمنامهاش را با استفاده از یک روایت عاشقانه تکمیل کرد.
اگر بخواهید داستان عاشقانهای را برای شخصی بازگو کنید شاید با اکراه روایت شما را دنبال کند. اما اگر بخواهید داستان عاشقانهای آمیخته با واقعیت را در کشتی تایتانیک روایت کنید، گوشهای بسیاری برای شنیدن آن تیزخواهد شد.
جیمز کامرون با وام گرفتن از رویداد تاریخی به طور مستقیم و غیر مستقیم و با تنیدن تار تخیل و پود واقعیت، فیلمنامهای مستحکم و عاشقانه نوشت و با کمک برخی از ابزارهای جلوههای ویژه بصری که برای اولین بار به کاربرده شد، آن را به واقعیترین شکل ممکن به تصویر کشید.
به عنوان مثال مستقیماً در این فیلم از پابلو پیکاسو یا مادام بیژو اسم برده میشود یا اینکه جیمز کامرون برای شخصیت پردازی کاراکتر رُز، از شخصیت یکی از بازیگران کلاسیک به نام بئاتریس وود الهام میگیرد. جیمز کامرون بعد از خواندن زندگینامهی بئاتریس وود متوجه شد این زن شبیه به تصوری بود که او از شخصیت رز در ذهنش داشت. البته بئاتریس هرگز سوار کشتی تایتانیک نشده بود اما از خانواده ای ثروتمند بود و برای آنکه بتواند بازیگر شود با خانواده اش جنگیده بود.
یکی از شگردهای ویژه جیمز کامرون، به تصویر کشیدن حقیقت بکر است. او حتی در فیلمهای تخیلیاش هم، تصاویر خیالی را با منطقیترین حالت ممکن به تصویر میکشد و از نمایش تصاویری خارج از منطق بشری پرهیز میکند.
اما از طرفی جیمز کامرون یکی از کارگردانهایی است که همیشه از عالم منطق و واقعیت فاصله بسیاری دارد و به ژرفای فانتزی مخاطب نفوذ میکند. این امر کاملاً در آثارش مشهود است. اگر از تبحر او در جلوههای ویژه صرف نظر کنیم، جیمز کامرون باورپذیرترین راوی برای ماجراهای تخیلی است. این مهمترین ویژگی کامرون است که دو فیلم تایتانیک و آواتار را در صدر فروش قرار داده است.
جیمز کامرون استاد بهکارگیری جلوههای ویژهی بصری است. او جلوهها را در خدمت جریان فیلم قرار میدهد و صرف جلب توجه مخاطب آن را به کار نمیبندد.
به عنوان مثال تمام صحنههای چشمگیر غرق شدن کشتی تایتانیک، در خدمت پردازش داستانی شخصیتهای اصلی و ارتباط عاشقانهی میان آنها و نمایش عاقبت نافرجام این مثلث عشقی است. انگار که سرنوشت کشتی و سرنوشت عشق میان جک و رُز به یک اندازه مهم است و این مسئله کاملاً همراستا با فلشبکهای رُز دوویت (کهنسالی رُز) در جریان فیلمنامه است و هیچگاه اجازه نمیدهد که تعداد بالای کاراکترهای دیگر فیلم جز کاراکترهای اصلی، سایهای بر پیرنگ اصلی بگذارند و جلب توجهی بیشتر از حد بکنند.
توجه افراطی به جزئیات یکی دیگر از شگردهای برجستهی جیمز کامرون است. او دوازده بار تا اعماق اقیانوس رفت تا همهی ماهیت باقی مانده را با توجه به عکسها و اسناد به جا مانده بازسازی کند. طراحی برخی صحنههای فیلم کاملاً منطبق با تایتانیک واقعی است. در جریان ساخت فیلم دو کارشناس تاریخ و یک مربی آداب معاشرت برای به تصویر کشیدن بهتر اکتها و رفتارهای نجبا و اشراف آن زمان به کار گرفته شد تا تایتانیک جیمز کامرون، کاملاً بریدهای از تاریخ باشد. این مسئله باعث شد که یک ماه بیشتر از زمان برنامهریزی شده و به مدت ۱۶۰ روز، فیلمبرداری آن به طول انجامد.
آرایههایی در پیرنگ فیلم، لحظههای چشمنوازی را به تصویر کشید. تایتانیک را اگر بدون صدا تنها ببینید و نشنوید با صحنههای خارق العادهای مواجه میشوید:
* صحنهای که رُز دوویت کهنسال که خبر از تصویر نقاشی شده خود را از تلویزیون میشنود شاهد حضور او در عمق تصویر در حال سفالگری هستیم با یک تنگ ماهی در گوشه تصویر و دو ماهی قرمز و دو فنجان روی میز.
* صحنهی بدرقهی باشکوه کشتی که هیچگاه به مقصد نمیرسد.
* صحنهی گذر تایتانیک از کنار یک قایق بادبانی کوچک.
* صحنهی سرعت گرفتن موتور و حرکت تند شاتون و پیستونها در موتورخانه و همزمان هیجان وصف ناپذیر جک در نوک عرشه و همراهی دلفینها.
* صحنهی محفل خشک و رسمی طبقهی اشراف و قسمت درجه یک کشتی و حضور ناهمگون جک در آنجا و در تضاد با آن، جشن و پایکوبی قسمت درجه سه و تطبیق رُز با آن جشنِ شادی.
* صحنهی حضور جک و رز در دماغه کشتی و ترانسفرم آن به لاشهی مغروق.
* زمانی که سازندهی تایتانیک ساعتاش را تنظیم میکند.
* صحنهی نواختن ویولن توسط نوازندهها هنگام هیاهوی غرق شدن کشتی
و بسیاری از صحنههای چشمنواز دیگر با قابها و دکوپاژهای قابل ستایش دیگر. (در مقالهای دیگر، آرایههای تصویری و زیباییشناسی ساختار فیلمنامهی تایتانیک را به تفصیل مورد بررسی قرار میدهیم.)
اگر تایتانیک را با چشمان بسته تنها بشنوید، موسیقی متن، لحن دیالوگها و افکتهای صدا شما را تحت تاثیر قرار میدهد. در آثار جیمز کامرون صوت، جزء مکمل تصویر است و جیمز کامرون از هر ابزاری خصوصاً موسیقی متن فاخر برای پردازش صحنه استفاده میکند. در بسیاری از صحنههایی که سکوت مطلق برقرار است، صدای هام موتور کشتی در پس زمینه شنیده میشود و حجم این صدا روی عرشه و در اتاقها متفاوت است. موسیقی متن این فیلم که توسط جک هورنر ساخته شد، جایزه اسکار را از آن خود کرد.
ماهیت فلسفی فیلمنامه امری فراتر از کشتی تایتانیک و درام عاشقانه است. ماهیت فلسفی فیلمنامه داستان شکست فرضیه مهار طبیعت است. ماهیت آن زیر سوال بردن اعتماد و اعتلای کاذب انسان به توانایی خویش است. کشیش در عرشه کشتی هنگام غرق شدن دعایی میخواند: «بهشتی نو دیدم و زمینی نو، هنگامی که از بهشت پیشین و زمین پیشین اثری نبود و اثری از دریا نبود و او باید با آنان زندگی میکرد و از این پس این مردم در کنار او بودند و خدا با آنان بود و خداوند اشک را از چشمان آنان خواهد زدود و دگر نه مرگی خواهد بود و نه اندوهی. دیگر نه فریادی خواهد بود و نه دردی. این است عزیمت از جهان فانی» و در آن صحنه مردم به دستان کشیش که یک انجیل را گرفته چنگ زدند.
تایتانیک پس از گذشت ۲۲ سال از ساخت آن هنوز دیدنی است. این فیلم در چهارده بخش نامزد اسکار شد و برنده یازده بخش آن بود. این فیلم تاکنون ۱۲۶ جایزه از آکادمیهای مختلف فیلم دریافت کرده است و با بودجهی ۲۰۰ میلیون دلاری بیش از ۲ میلیارد دلار فروش داشته است. بسیاری از مردم جهان این فیلم را دیدهاند و موزیک تیتراژ پایانی آن را شنیدهاند. تا مدتها پس از فیلم تایتانیک ملودی این آهنگ یادآور فراز و نشیبهای عشق بود. در نوشتن این مقاله مطالب بسیاری گردآوری شد. ذکر تمامی آنها شاید یک مجلد محتوی را شامل میشد که از قالب یک مقاله خارج میشد. از طرفی بسیاری از موارد ناگفته ماند. از تکنیکهای فنی ساخت، انتخاب بازیگر، شخصیت پردازیها، میزانسن و دکوپاژها و جریان سیال فیلمنامه. در مقالات دیگر به این موارد پرداخته خواهد شد.
مجله اینترنتی تحلیلک