در محضر استاد علامه حسن زاده آملی / تلاوت قرآن – انسان قرآنی
در محضر استاد علامه حسن زاده آملی
قرآن
قرآن کریم صورت کتبیه انسان کامل است، یعنی قرآن صورت کتبی حقیقت محمدی صلی الله علیه و آله است قرآن کریم میفرماید:
ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوام
این قرآن شما را به بهترین راه هدایت می کند
لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه
یقیناً رسول خدا برای شما بهترین الگوی زندگی است
هر قدر به قرآن تقرب بجویی به انسان کامل نزدیکتر شدهای، پس بنگر بهرهات از قرآن چقدر است؟ زیرا حقایق آیات آن در حقیقت، درجات ذات تو و مدارج آن نردبان عروج و تکامل توست.
بیشتر بخوانید: قرآن صورت کتبیه انسان کامل است
امام الثقلین حضرت علی علیهالسلام در وصیتنامهاش به محمدبن حنفیه میفرماید:
بر تو باد به تلاوت قرآن و عمل به آن و انجام واجبات و شناخت راههای حلال و حرام و امر و نهی آن. بر تو باد به شب زنده داری با قرآن و تلاوت آن در روز و شب؛ زیرا قرآن پیمان خداست با خلقش؛ پس لازم است مسلمان در هر روز به این پیمان بنگرد گرچه به خواندن پنجاه آیه از آن باشد بدان ای پسرم درجات بهشت به حسب آیات قرآن است و روز قیامت به قاری قرآن می گویند: قرآن بخوان و از درجات تکامل آن بالا برو، در بهشت بعد از پیامبران و صدیقان هیچکس بالاتر از قاریان قرآن نیست.
انسان قرآنی باش
روزی در منزل حضرت استاد علامه حسن زاده آملی مشرف بودم، سخن از قرآن به میان آوردند که قرآن عهد الله است حضرت استاد در ادامه فرمودند روزی در منزل را زدند، در را باز کردم دیدم جوانی است، گفت حاج آقا دستورالعملی بفرمایید.
گفتم: اول انسان قرآنی باش و ثانیاً استقامت داشته باش.
گفت: بازهم بفرمایید.
گفتم: تو برو همان اول راه انجام بده!!
استاد خدا باشد!
روزی در محضر درس استاد علامه حسن زاده آملی که از فیض معرفت حضورشان بهره میجستیم فرمودند:
آقا! ذکر میخواهید، یکی از اسماء قرآن ذکر است، ذکر همان قرآن است، البته دقت داشته باشید چطور برای درس وقت معین دارید برای قرآن هم همین طور باشد، یک درس را قرآن قرار دهید، در پیشگاهش به درس بنشینید استاد هم خدا باشد!
باطن کتب ضاله!
حضرت استاد علامه حسن زاده آملی میفرمودند شبی در عالم رؤیا دیدم درون چاله سیاه و قیر اندودی چند تکه گوشت افتاده است و من مشغول جابجا کردن آنها هستم و بسیار متعفن و بدبو بود وقتی از خواب بیدار شدم بوی تعفن آنها مشامم را آزار میداد، صبح ساعت یازده در منزل را زدند آقایی با موتورسیکلت آمده بود و یک پلاستیک سیاه بزرگی پر از کتب ضاله آورده و میگفت:
میخواستم این کتابها را آتش بزنم گفتم شاید برای شما خوب باشد، برای خواندن و رد کردن به دردتان بخورد.
من به یاد خواب دیشب افتادم و گفتم آقاجان آنجا که قرآن و اصول کافی و حدیث داریم چرا به سراغ اینها برویم؟
مجله اینترنتی تحلیلک