خیزید و خز آرید که هنگام خزان است…
منوچهری دامغانی در نیمه دوم قرن چهارم هجری به دنیا آمد. او در وصف طبیعت بسیار چیره دست است و اشعارش آهنگین و خاص و خواننده هنگام خواندن حس می کند که با آهنگی از موسیقی سرگرم است.
منوچهری زبان و ادب عرب را به خوبی می دانست و این دانش در اشعارش تاثیر بسزایی داشته است.
شعر زیبای منوچهری در “وصف خزان” بسیار دلنشین است و دل را در این حال و هوای پاییزی به سفری دل انگیز می برد…
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از جانب خوارزم وزان است
آن برگ رزان بین که بر آن شاخ رزان است
گویی به مثل پیرهن رنگ رزان است
دهقان به تعجب سر انگشت گزان است
کاندر چمن و باغ، نه گل ماند و نه گلنار
طاووس بهاری را دنبال بکَندند
پرّش ببریدند و به کنجی بفکندند
خسته به میان باغ به زاریش پسندند
با او ننشینند و نگویند و نخندند
وین پرّ نگارینش بدو باز نبندند
تا آذر مه بگذرد و آید آزار
نارنج چو دو کفه سیمین ترازو
هر دو ز زر سرخ طلی کرده برونسو
آگنده به کافور و گلاب خوش و لولو
وانگاه یکی زر گرگ زیرک جادو
با زرّ بهم باز نهاده لب هر دو
رویش به سر سوزن برآژده هموار…
از دیوان منوچهری دامغانی
مجله اینترنتی تحلیلک