همراهان همیشگی مجله اینترنتی تحلیلک؛ در این مطلب می خواهیم با زندگینامه کلینت ایستوود (Clint Eastwood) هنرپیشه، کارگردان و تهیه کننده مشهور آمریکایی آشنا شویم.
این بازیگر، کارگردان و تهیه کننده آمریکایی برنده چهار جایزه اسکار شامل دو اسکار بهترین فیلم و دو اسکار بهترین کارگردانی شده است.
از معروف ترین ساخته های کلینت ایستوود می توان به نامه هایی از ایوجیما، پرچم های پدران ما، دختر میلیون دلاری و نابخشوده اشاره نمود. از خصوصیات کارهای کلینت ایستوود این است که در اکثر مواقع کار تهیه کنندگی و موسیقی بر عهده خود او است.
برای آشنایی بیشتر با زندگینامه کلینت ایستوود با ما همراه باشید.
زندگینامه کلینت ایستوود (Clint Eastwood)
کلینت ایستوود جونیور در ۳۱ می سال ۱۹۳۰در سانفرانسیسکو آمریکا متولد شد. پدرش سنیور کلینت ایستوود و مادرش مارگارت راث رانر نام داشتند.
کلینت ایستوود در دوران رکود اقتصادی آمریکا به دنیا آمد و از آن جایی که پدرش شغل ثابتی نداشت، به همراه خانوادهاش به نقاط مختلفی سفر کرد و در نهایت پای خودش را به هالیوود رساند و با حضور در سهگانه فیلمهای «یک مشت دلار»، «بهخاطر چند دلار بیشتر» و «خوب بد زشت» به کارگردانی سرجیو لئونه توانست به یکی از افسانهایترین هنرپیشههای هالیوود تبدیل شود.
بسیاری از چهرههای موفق و خودساخته میانه خوبی با درس و مدرسه نداشتهاند. در دهه ۴۰ و زمانی که خانواده ایستوود در کالیفرنیا اقامت داشتند، کلینت به دبیرستانی در این ناحیه میرفت و به دلیل شیطنتهای زیادی که در مدرسه انجام میداد، از دبیرستان اخراج شد.
کلینت ایستوود در تعطیلات تابستان شغلهای مختلف زیادی را تجربه کرده است. او کارهای متفاوتی مانند غریقنجات و آتشنشان جنگل را انتخاب کرد و غریقنجات بودن در آینده به دردش خود و چندین سال بعد هواپیمای او در دریا سقوط کرد و به لطف توانایی خوبی که در شنا کردن داشت توانست ۵ کیلومتر در دریا شنا کند و به ساحل برسد.
کلینت ایستوود در ابتدا بین سال های ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۷ تقریباً فقط به عنوان بازیگر در فیلم ها ظاهر میشد. مهمترین نقش های او نقش کابوی بدون نام سه گانهٔ سرجولیونه (به خصوص مشهورترین آنها: خوب بد زشت) و نقش هری در سری فیلم های هری کثیف است.
کلینت ایستوود در کنار سینما، در سریالهای تلویزیونی نیز حضور داشت و نقشهای نه چندان مهمی را بر عهده میگرفت تا اینکه در نهایت در سال ۱۹۵۹ در سریال «پوست دباغی نشده» (Rawhide) حضور پیدا کرد. این سریال داستان دو گلهدار را در اواخر قرن ۱۸ میلادی روایت میکرد. کلینت ایستوود در این سریال هنرنمایی چشم گیری را عرضه کرد و شاهد تمدید این سریال وسترن برای هشت فصل متوالی بودیم. در نتیجه پس از پایان یافتن این سریال در سال ۱۹۶۶، ایستوود به چهرهای شناخته شده تبدیل شده بود که آماده بازگشت به سینما بود. از طرف دیگر این سریال به لحاظ مالی نیز پول خوبی نصیب کلینت ایستوود کرد و چیزی نزدیک به صد هزار دلار برای بازی در فصلهای آخر این سریال دریافت کرد.
ایستوود در سمت کارگردانی فیلم های فوق العاده ای ساخته است که هر کدام بیانگر حقایقی تلخ از دنیای بدون نقص اطراف ما است.
فیلم نابخشوده (۱۹۹۲) برای او اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی را به ارمغان آورد. بعد از نابخشوده چند فیلم جنایی دیگر ساخت که در مقایسه با نابخشوده فیلم های ضعیفی بودند.
در سال ۲۰۰۳ رودخانه مرموز را می سازد که در آن بازیگرانی چون شان پن و تیم رابینز حضور داشتند و جوایزی از جمله اسکار نیز برای این فیلم مهم دریافت کرده اند و خود او نیز نامزد بهترین کارگردانی شد.
در سال ۲۰۰۴ فیلم تأثیرگذار دختر میلیون دلاری را می سازد و برای بار دوم بعد از نابخشوده، اسکار بهترین کارگردانی و فیلم را کسب میکند.
در سال ۲۰۰۶ دوگانهٔ جنگی دربارهٔ جنگ جهانی دوم بین آمریکا و ژاپن با نام های پرچم های پدران ما و نامه هایی از ایوجیما را می سازد که هر دو از سوی بسیاری از منتقدین بهترین فیلم های سال معرفی می شوند.
نامه هایی از ایوجیما توانست در جوایز اسکار نامزد ۴ جایزه (از جمله بهترین فیلم و کارگردانی) بشود، هر چند که در مقابل فیلم رفتگان از مارتین اسکورسیزی باخت.
در ۲۰۰۸ دو فیلم مهم می سازد، یکی بچهٔ جایگزین (با بازی آنجلینا جولی که برای بازی در این فیلم نامزد جایزهٔ اسکار شد) و یکی گرن تورینو که برای آن جایزهٔ دست آورد یک عمر را گرفت.
در ۲۰۰۹ ایستوود برای چندین بار، از مورگان فریمن در فیلم شکست ناپذیرش استفاده میکند که نامزد دو اسکار شد ولی هیچ یک را به دست نیاورد.
سقوط هواپیمای کلینت ایستوود (clint eastwood)
کلینت ایستوود تصمیم میگیرد با مرخصی آخر هفته خود با یک هواپیمای دو موتوره راهی سیاتل شود. ظاهراً پدر و مادر کلینت ایستوود در سیاتل اقامت داشتند و کلینت ایستوود سوار هواپیما میشود تا از والدین خودش دیدار کند.
بخت با کلینت یار نبود و در میان پرواز، در هواپیما باز میشود و دوباره بسته نمیشود، کلینت نیز با استفاده از کابل و دیگر وسایل، در هواپیما را میبندد. در این بین خلبان برای اینکه با توفانهای هوایی برخورد نکند سعی میکند تا هواپیما را بالای توفان قرار دهد، در نتیجه هوای داخل هواپیما کمتر میشود و سیستم تأمین اکسیژن داخلی نیز از کار میافتد و ایستوود به دلیل کمبود اکسیژن احساس بیهوشی میکند.
ماجرا به همین جا ختم نمیشود و سوخت هواپیما نیز به پایان میرسد، در نتیجه خلبان هواپیما را به سمت دریا هدایت میکند تا در آب فرودی اضطراری داشته باشند. خوشبختانه هواپیما در برخورد با آب صدمه زیادی نمیبیند و خلبان و کلینت ایستوود مجبور میشوند به سمت ساحل شنا کنند. جالب است بدانید آب هایی که کلینت و خلبان در آن شنا میکردند پر از کوسه بود اما این دو خبری از حضور کوسهها در آب نداشتند و به همین دلیل نیز بدون اینکه به حمله کوسهها فکر کنند به سمت ساحل شنا کردند.
امیدواریم از مطالعه زندگینامه کلینت ایستوود (clint eastwood) لذت برده باشید.
مجله اینترنتی تحلیلک