کوئنتین تارانتینو به خاطر استفاده کردن از داستان غیر خطی و ورود آن به پرده سینما شهرت دارد، و به طور کلی فیلم های او مورد استقبال خوبی قرار گرفته است، خصوصاً پس از انتشار فیلم محبوبش Pulp Fiction در سال ۱۹۹۴؛ نزدیک به یک دهه بعد، تارانتینو همچنان برای استفاده از این روش در فیلم های خود برای انتقال مضامین استفاده می کند. بلافاصله پس از کشتن عروس (تورمن) به دست عشق سابق، رئیس و همچنین پدر فرزندش بیل (دیوید کارادین) صحنه، پرش به جلو می رود تا به لحظه بیدار شدن عروس برسیم. از کما در آمدن او، فقط برای یک هدف است و عروس بعد از اولین قتل خود در بیمارستان، به خانه دلپذیر و سبز ورنیتا گرین در پاسادنا، کالیفرنیا می رود تا هدف خود را آغاز کند. چمن جلو با اسباب بازی های دختر جوان ورنیتا گرین پوشانده شده است، اما عروس تصمیم دارد که ترور دوم خود را انجام دهد. با این حال، این نخستین قتل است که توسط تماشاگران مشاهده می شود، و پس از اتمام این قتل، داستان اجازه می دهد جهش دیگر به موقعی بگیرد – این بار به عقب، به منظور توضیح وقایع قبلی فیلم.
روش غیر خطی که در برقراری ارتباط با مضامین بیل را بکش به کار می رود، مطمئناً مورد سوال است و توجه کامل مخاطبان را می طلبد و غالباً برای ایجاد یک جدول زمانی، به نشانه های بصری نیاز دارد، مانند نام های مکرر عروس که به آن اشاره می کند و نام کسانی که به دنبال قتل آن هاست. لیست؛ به این ترتیب، به مخاطب نشان داده می شود که عروس در سفر است و چه وقایعی در پیش رو خواهد بود. این زمانی است که به مخاطب فرصت تنظیم برنامه داده می شود و همچنین قتل عام وحشیانه واقعی را درک می کند. مطمئناً جای بحث برای این استدلال وجود دارد که این روش داستانی صرفاً “سبک” کوئنتین تارانتینو در شیوه نگارش و کارگردانی فیلم هایش است، اما یک رویکرد فرمالیستی ممکن است از این ساختار خاص فیلم های تارانتینو دفاع کند و به عنوان یک قدرت در برقراری ارتباط با موضوع جستجو کند. انتقام شدید “زن مورد سوء استفاده قرار گرفته شده” با توالی های فلاش بک استراتژیک تقویت شده است، و روایت خارج از نظم هرج و مرج اما کنترل شده است، دقیقاً مثل احساساتی که از طریق عروس شارژ می شود، وقتی که او راه خود را از طریق هر یک از اعضای ترور کشنده تیم بیل و سرانجام خود بیل (کارادین) به پایان میرساند.
“نمادها” به طور خاص به رنگ ها و فلاش بک هایی که در فیلم Kill Bill تکرار می شوند، اشاره دارد.
اولین و قابل توجه ترین سمبل انتقام جویی در اشباع بیش از حد قرمزها و زردها در طول فیلم است.
رنگ زرد
از آنجا که رنگ زرد دارای دلهره های ناجوانمردی و خوشبختی است، لباس شخصیت عروس از این رو طعنه آمیز است، اما نوار سیاه لباس می تواند نمادی از تقسیم این نمایش ها باشد و آن بخش از او خوشحال است که این مردان را می کشد. اما به دلیل ترس روبرو شدن با افراد زیادی که او را احاطه کرده اند، نیمی دیگر جدی و شجاعانه است که همه آنها را به یکباره در بردارد. این همچنین می تواند توسط سایه ای که بیش از نیمی از صورت او شکل می گیرد، پشتیبانی شود، و این نشان می دهد که اهداف او تقسیم شده است.
عروس برای اکثر قتل ها یک لباس زرد روشن را به تن می کند، که نه تنها به عنوان یک تقلید از فیلم Bruce Lee Game of Death کار می کند، بلکه به شخصیت The Bride نیز توجه می کند. جالب است که رنگ زرد دیوارهای آشپزخانه ورنیتا گرین، گرم و جذاب است – اما در رابطه با عروس، از آن برای جلب توجه او استفاده می شود. عروس در مرکز قتل انتقام جویان قرار دارد و این امر باعث می شود تا او در همه زمان ها توسط تماشاگران دیده شود، به خصوص وقتی که او در نبرد سختی با صدها شمشیرزن ماهر است.
لباس زرد تورمن آندروژنه است. او آنجلینا جولی یا لارا کرافت یا هالی بری به عنوان Catwoman، نیست او یک قهرمان اکشن ساخته شده برای دیده شدن توسط مردان نیست، او بیشتر شبیه بروس لی در Game of Death است، شخصیتی که مردان را به جای بدنش مجذوب مرگ و میر می کند.
لباس، واگن زرد، زیرنویس، موتور اتومبیل، همه آنها زرد هستند زیرا این رنگ آندروژنی است: رنگی که شما اتاق کودک جدید را نقاشی می کنید، در حالی که مطمئن نیستید که بچه یک پسر یا یک دختر است. عروس برای زیبا و زنانه بودن، لباس زنانه به رنگ صورتی نپوشیده است.
رنگ قرمز
در مرحله بعد، رنگ قرمز در هر صحنه نمایش داده می شود، خواه شخصیت ها بعد از دعوا در خون پوشانده شوند، یا فیلتر قرمزی که به طور خلاصه در لحظه های قبل از حمله به یکی از اعضای تیم ترور، در نزدیکی شدید چشم های عروس چشمک می زند. قرمز کاملاً به سادگی نمادی برای خونریزی است که برای عروس لازم است تا از کینه توزی خود در برابر بیل راضی شود.
رنگ قرمز در چوب که زمینه تصویر را پر می کند، خطر، شور و عصبانیت را نشان می دهد و می تواند علامتی از احساساتی باشد که تارانتینو در این صحنه می خواست به تصویر بکشد.
به طور هم زمان، در مورد عکس های مکرر که تکرار می شوند، به یادماندنی ترین عکس نزدیک چشم های عروس است. این عکس ها همیشه با فیلترهای قرمز چشمک زن و یک آژیر با صدای زوزه آور همراه است، و این جلوه ها به همراه موقعیت عکسبرداری، هر نوع نفرت، درد و عطش انتقام عروس را بدون هیچ خط گفتگوی گفتاری برقرار می کند. این همچنین مخاطب را به عنوان یک شخصیت به عروس نزدیک می کند و باعث می شود بینش واضح تری از رنج های او گرفته شود و بدین ترتیب ارتباط عمیق تری با او ایجاد کند.
در اصل، عملکردهای قرمز به طور مکرر عمل می کند و در این فیلم وحشیانه بسیار نمادین عمل می کند تا خصوصیات شخصیت و انگیزه ها، درگیری های داخلی و خارجی، مضامین گسترده و حتی ادای احترام به فرهنگ های آسیایی و فیلم های اکشن محبوب کونگ فو دهه ۱۹۷۰ را نشان دهد. سرخ همچنین می تواند شور و اشتیاق، تمایل، قدرت و خشونت شدید را که در اثر خون مجسم می شود، منتقل کند.
رنگ سیاه و سفید
اکثر فیلم بیل را بکش با رنگ کامل نشان داده شده – احتمالاً تارانتینو با آن اشباع نشده است – اما چند صحنه قابل توجه وجود دارد که فقط به رنگ سیاه و سفید نمایش داده می شود، کاملاً بدون رنگ. حتی بعد از آن که مخاطب از قبل انتظار داشت شاهد نبرد خونین با مرگ باشد. دو نمونه از سیاه و سفید در فیلم شامل صحنه افتتاحیه است که در آن مخاطب عروس را می بیند که در لباس عروسی خود روی زمین افتاده، خونریزی کرده و مورد ضرب و شتم قرار گرفته و به نفس نفس افتاده است. مورد بعدی بعداً در فیلم اتفاق می افتد، وقتی عروس در برابر تمام قبیله Yakuza در ژاپن روبرو می شود و تقریباً هر فردی را که در ساختمان است نابود می کند. او سفر خود را با مأموریت ساده برای کشتن لوسی لیو آغاز می کند که قبلاً یکی از همدستانش و در حال حاضر رهبر یاکوزا بود.
استفاده از رنگ سیاه و سفید در این صحنه های فیلم با این وجود، یک دلیل محتمل، اثر کلاسیک، تئاتری و قابل توجه در فیلم است. یکی از برجسته ترین دستاوردهای [فیلم نوآر] این است که جایگزین مبارزه ملودراماتیک اسلحه بین قهرمان و شرور با یک مراسم کاملاً مفصل یعنی “مراسم قتل” انجام شود. مرگ در چنین فیلم هایی معمولاً به صورت یک اعدام حرفه ای یا یک آیین سادیستی انجام می شود. در گذشته صحنه های خاص انتخاب شده برای تصویربرداری در رنگ سیاه و سفید به ویژه در طبیعت وحشتناک بودند، زیرا آنها کشتار خشن چند شخصیت را به تصویر می کشیدند، اما در مرکز همه خشونت ها همیشه چهره های قهرمانانه و شرور هستند.
اگرچه در فیلم برخوردهای خشونت آمیز زیادی وجود داشت، صحنه های نمایش داده شده با رنگ سیاه و سفید لحظات مهمی بودند که برای توصیف عروس به تصویر کشیده شده بودند و تارانتینو احتمالاً می خواست این صحنه ها به نوعی از بقیه برجسته تر شود. ماسک های سیاه که آنتاگونیست ها با لباس پوشیده اند هویت آن ها را از بین می برد، و همانطور که سیاه رنگ هستند این نشان می دهد که آنتاگونیست ها گناهکار و بد هستند و همچنین رنگ سیاه مرگ را نشان می دهد.
تحلیل چند صحنه
نورپردازی تلطیف شده، که چهره ها را در برابر صفحه آبی نشان می دهد، عروس را تشدید می کند – این واقعیت که او یک زن است از نظر بصری اهمیتی ندارد اهمیت در نمایش او از مرگ و میر بالتیک جذاب است.
کت و شلوار سیاه جانی مو او را “مردانه” توصیف می کند، به همین ترتیب لباس های شخصیت های Reservoir Dogs و Pulp Fiction را مجذوب خود می کند. ماسک سیاه او توجه چشم ها را به خود جلب می کند. رنگ سیاه در این توصیف به دلیل دلالت هایش از تاریکی شر و عاطفی استفاده می شود. یکی از شمشیرهای او در یک قاب پیش زمینه شده است که نمایانگر فال او است.
عروس در حالی که یک زن قهرمان اکشن معمولی است شکاف استراتژیک خود را در قاب دارد، عروس دارای یک لکه خونین و خون آلود در اطراف لباسش است. صورت او آرایش نشده، بلکه قرمزی صورت او از خون قربانیانش گرفته شده است. شمشیر او در پشت بدن خود پنهان است، و تضاد عدم آمادگی او را نمایش می دهد. او به فالوس خود نیاز دارد تا مرعوب به نظر برسد، در حالی که او اینگونه نیست.
چرا تارانتینو شلیک کردن به جانی را در یک استخر خون نمایش می دهد؟ مطمئناً یک ترکیب اساسی تر محتوای این قاب را روشن می کند. مطمئناً توجه ما باید به جانی باشد، چرا به پوسته و پاها تمرکز دارد؟ در اصل، ترکیب این عکس اجازه می دهد تا نمایانگر تولد کودک باشیم. غرق شدن جانی در خون بین پاهای عروس تأکید بر قدرتی است که وی از ویژگی زنانه خود، یعنی توانایی او در تولد و فرزند آوری به دست می آورد. توانایی که جانی مو فرومایه ندارد، فرومایگی او که از زاویه دید بالا، نمایش داده شده است. این فقدان عروس نیست، بلکه فقدان نداشتن رحم برای جانی است، که به آن اشاره می شود در اینجا برتر کیست.
در آخر نورپردازی بالای سر و مو عروس او را در درخشش قرار داده و باعث می شود تصویری از برتری و پیروزی او را نشان دهد.
بیل را بکش، تقریباً در هر صحنه، با دقت ساخته شده است تا ایدئولوژی مردسالارانه را زیر پا بگذارد. نه تنها ایدئولوژی های جامعه شناختی و فلسفی که با نگرش های فالوسانتری تعریف شده اند بلکه ایدئولوژی های سینمایی که تحت سلطه کارگردانان مرد هوشیار بوده و از زمان طلوع خود سینما برای مخاطبان هوشیار و عینی ساخته شده اند. زنان از نظر جنسی عینی نیستند بلکه قدرتمند هستند. همچنین در عنوان “بیل را بکش” این امر وجود دارد. این فیلمی است درباره کشتن مردان و سیستم عینیت و سلطه ای که آنها به طور ناعادلانه برپا کرده اند. ما می توانیم شواهدی از مردسالاری را در معرض تهدید خشونت عروس در این فیلم ببینیم.
بیشتر بخوانید
تجزیه و تحلیل رنگ فیلم سولاریس ۱۹۷۲
تجزیه و تحلیل رنگ فیلم فهرست شیندلر
تجزیه و تحلیل رنگ فیلم جوکر ۲۰۱۹
تجزیه و تحلیل رنگ فیلم زندگی پای ( Life Of Pi )
تجزیه و تحلیل رنگ فیلم ادوارد دست قیچی
امیدواریم از این مقاله لذت برده باشید و توانسته باشیم نمایشی متفاوت از فیلم Kill Bill را در اختیار شما قرار دهیم.