این مطلب به مجلس هفدهم از کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی اختصاص دارد. کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی مجموعه سخنرانی های ایشان در مشهد مقدس و در محضر امام رضا علیه السلام در سال ۱۳۷۸ است. عنوان این مجلس اقسام کسب در بیانات استاد صمدی آملی است.
استاد صمدی آملی
سرمایه توحید صمدی قرآنی در مقام حضور و مراقبت – تضاد و تزاحم
مجلس هفدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
یا کاشِفَ الْکَرب عَن وَجه الحسین علیه السلام إکشِف کَربی بحقِّ أخیکَ الحُسَین علیه السلام
با تشرف به محضر حضرت باب الحوائج الی الله، باب الحسین عرض میکنیم که مثل ابوالفضل با اباعبدالله علیهالسلام مثل امیرالمؤمنین علیهالسلام با پیغمبر صلی الله علیه و آله است. همان طور که پیغمبر فرمود من شهر علمم و علی در این شهر است، حضرت سیدالشهدا علیهالسلام نیز بابی دارد و باب الحسین علیهالسلام آقا ابوالفضل العباس علیهالسلام است.
سرمایه توحید صمدی قرآنی در مقام حضور و مراقبت – تضاد و تزاحم
به عرض رساندیم که حقیقت مراقبت عرفانی، توجه شخص مراقب به توحید صمدی قرآنی است که انشاالله حقیقت “هو الاوّل و الآخر و الظاهر و الباطن” برای او در تمام شئون و حیات شبانهروزی پیاده شود.
این سرمایه اصیل توحید انسانی و الهی، شخص مراقب را در درجات عالیه مقامات انسانی ارتقا میدهد.
در باب مقام توحیدی، در جلد دوم مآثر آثار، عبارتی از حضرت آقا روحی فداه در بخش توحید و مراقبت آورده ایم که فرمودند تا وقتی که در عالم طبیعت و محکوم به احکام طبیعت هستیم، تزاحم حق و باطل، اختلاف مضل و هادی، تزاحم آدم و شیطان و امثال این امور را میبینیم. اگر شخص مراقب از این مرتبه توحیدی بالا برود و به آن مقام جمعی “و عَلَّمَ آدم الاسماء کلّها” که مقام آدمیت است راه یابد؛ همه اسماء الهیه را به جان او که انسان حقیقی است القاء میکنند، اما در عین حال تا زمانی که در این نشئه طبیعت به سر میبرد بر اساس احکام این عالم حکم تقابل را اجرا می کند.
لذا شما پیغمبر صلی الله علیه و آله را نیز در صف مخالف با ابوسفیان، امیرالمؤمنین علیهالسلام را در مقابل معاویه و عمروعاص، و سیدالشهدا علیه السلام را در مقابل شمر و یزید و دیگران می بینید.
براساس این نشئه که احکام طبیعت بر آن حاکم است باید تضاد و تقابل پیدا شود، اما در عین حال، همین که یک قدم از این عالم فراتر میگذاریم و ان شاء الله در افق بالاتری به خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله نگاه میکنیم، میبینیم که این تزاحم برداشته میشود؛ زیرا شیطان و شیطان صفتان را ارتقاء به آن مراتب مافوق نیست تا با رحمانیان و انسان های الهی مشربی همچون خاتمالانبیاء، انبیاء عظام و ائمه اطهار علیهمالسلام به تزاحم برخیزند.
سرمایه توحید صمدی قرآنی در مقام حضور و مراقبت (تضاد و تزاحم)
تا زمانی که حرف از جسم طبیعی، بدن مادی و تعلق نفس به این بدن است، حرف تزاحم و اختلاف بین حق و باطل پیش میآید، اما همین که با بدن فوق بدن عنصری از این نشئه در می رویم و در افق اعلی قرار میگیریم، دیگر مقابلی نداریم و کسی به تضاد و تزاحم برنمیخیزد؛ به تعبیر طلبگی ما سالبه به انتفاع موضوع میشود. در این حالت، دیگر مقابلی نیست تا اینکه تضادی باشد و تضاد زمانی مطرح میشود که دو تا ضد داشته باشیم.
در این عالم، چون آب و آتش دو ضد میباشند و اگر شرایط آن دو آماده نباشد قابل جمع نیستند، لذا حکم تضاد در آنها پیدا میشود، اما اگر از این عالم طبیعت بالا برویم، در آنجا که مقام الهیّت محضه است، دیگر شیطان راه ندارد و یزید و یزیدیان قدرت رسیدن به آن مراتب را پیدا نمی کنند تا تزاحم و تضادی ایجاد شود.
اگر انشاالله اهل همت شویم و راه مراقبت توحید صمدی قرآنی را در پیش بگیریم و به عزم و اراده خودمان مرگ برایمان حاصل شود، مصداق فرمایش آن شاعر بزرگوار میشویم که:
هرگز حدیث حاضر و غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
نه تنها در آن مقام تزاحم برداشته میشود، بلکه میبینید یک انسان الهی مثل خاتم الانبیاء براساس نبوت مطلقه اش، باید با اسم شریف از “الظاهر”، برای هر موجودی که در نشئه طبیعت است و استعداد رسیدن به کمال متناسب با ذات خود را داراست، آن کمال را شکوفا کند.
خار باید شکوفا شود، مار باید شکوفا شود، پلنگ باید شکوفا شود و در مقابل آن، میوه و گل درخت خاردار نیز باید براساس استعداد خود به کمالی که دارد برسد و استعداد خود را شکوفا کند.
در این نشئه می بینی از یک طرف خار تند و تیز است و از طرف دیگر گل چقدر خوشبو است.
به خار که جلال دارد و تند اخلاق است میگویی چرا درد می آوری و ایجاد زخم میکنی، اما از طرف دیگر می بینی، دیگری مثل نسیم دست انسان را ناز میکند و وقتی یک پله بالاتر می روی می بینی هر دو از خاکند و تقابل برداشته میشود؛ منتهی انسان باید به جایی برسد که وقتی این مبانی و حقایق اصیل عرفانی به او القا میشود، بین احکام هیچ نشئه خلط نکند.
متأسفانه بعضی ها احکام این نشئه را به مراتب بالاتر خلط میکنند؛ مثلاً میگویند چرا برای اهل بیت گریه میکنید؟ چرا مصیبت میخوانید و چرا داغ دار و ناراحت میشوید؟
کسی که این طور حرف میزند، معلوم است مراتب را حفظ نکرده و درست نخوانده است. به تعبیر آن شاعر که چه خوش فرمود:
گر حفظ مراتب نکنی زندیقی
اگر احکام هر مرتبه را در همان مرتبه پیاده نفرمایید، کفر پیدا میشود. تا در نشئه طبیعتی، اگر دلسوزی و مهربانی و گریه و اشک نباشد به کمال نمیرسید.
اگرچه در ابتدای راه، آدم ذی شئون بار نیامده و یک روی قضیه را میخواند و از دیگر امور این حقایق آگاه نیست؛ اما در ادامه راه باید به این اصول و مبانی کاملاً پایبند باشد.
در هر لباسی که هستی حاضر باش
اما عرض ما این است که به تعبیر شریف حضرت آقا، در مراقبت عرفانیه انسان از خویش غافل نمی شود.
در هر کار و در هر شغلی که هستی، اگر طلبه ای، اگر دانشجو هستی، اگر تحصیل می فرمایی، اگر سیاسی هستی، اگر کارگری، اگر رفتگری و کسب حلال داری، در هر کجا که هستی از خویشتن غافل مباش.
آنکه رفتگر است، مظهر اسم طاهر و مطهّر خداست. اگر او آفات و بلیات را از من و شما دور نکند، تمام کوچهها، خانهها و شهرها، بو خواهد گرفت و ما گرفتار میشویم. چشمه آب حیات، انسان را تطهیر میکند و این رفتگر عزیز هم مانند آب الهیه است. پس توی رفتگر هم که مظهر اسم شریف مطهّر حقّی مراقب باش که از طهارت و پاکی خودت غافل نباشی.
غرض، هر چه هستی و در هر مسئولیتی زحمت می کشی، این یک اصل را فراموش نکن و بدان کسی که خودش را فراموش کرده و به خود توجه ندارد، کارش ساخته است.
طوری باش که تمام شئون حیات و زندگی، حقیقت و سرّ و ظاهر و باطنت را فراموش نکنی.
باید حواسمان را جمع کنیم تا بیدار شویم، چراکه تا الف را گفتی، باید تا یاء بروی و اگر الف فراموش شود، بدان تا یاء همه چیز فراموش شده است و از هیچ چیز خبر نداری.
با این دوره ساله الهی نامه و نامه ها برنامه ها حشر بیشتری پیدا کنید زیرا الهی نامه و نامه ها برنامه ها خیلی شما را کوک می کند.
سرمایه توحید صمدی قرآنی در مقام حضور و مراقبت (تضاد و تزاحم)
پیشنهادی به وزارت آموزش و پرورش
الحمدلله محفل ما محفلی است که به آموزش و پرورش تعلق دارد. آموزش و پرورشی شهرستان آمل، چند سالی است که زحمتهایی کشیده و الان که در این محفل در محضر عزیزان تشریف داریم، به برکت این نهاد مقدس علمی، معنوی و انسانی است و چه قدر هم خوب است که این مکان، برای ورزش ساخته شده است.
ورزش در حقیقت، ورزش فکری، علمی و ورزشی جان است و ورزش جسم یک مقدمه برای آن ریاضت علمی و عملی انسانی است وگرنه ورزش جسمی اگر مقدمه رسیدن به کمال نفس ناطقه انسانی نباشد، ارزشی ندارد.
عرضم این است که انشاءالله از ناحیه ریاست محترم آموزش و پرورش، اگر صلاح میفرمایید، این نعمت با دست شما در کشور پهن شود که در کتاب های ادبیات محصلان از دوران راهنمایی تا دبیرستان، اگر هم میشود در حد آموزش عالی و دانشگاهی، از فرمایشات این عالم بزرگوار معنوی و علمی و انسانی، از مطالب کتابهای: “نامهها برنامهها”، “الهی نامه”، “غزلیات دیوان” و دیگر کتاب های ایشان نقل شود؛ چه اینکه از نظامی، سعدی و دیگر بزرگواران مطالبی نقل شده است.
وقتی شما به نامهها برنامهها نگاه میکنید، میبینید یکپارچه ادبیات است و اگر کل آن را طوری بر روی یک صفحه بنویسید که یک خط کمی بلند و دیگر خط کمی کوتاه گردد، همانند شعر نو میشود.
این ها جوان را قوی بار میآورد. نگذارید دویست سال و پانصد سال بگذرد، آنگاه این جملهها را نقل کنند. بگذارید از همین الان محصلان ما با نامهها برنامهها و با الهینامه و دیوان محشور باشند که اینها نور و برکت میدهد.
بگذارید جامعه ما جامعهای شود که علم و حقیقت در تمام شئون آن کارساز و کارگشا باشد. در هر کجا و در هر لباسی که هستی مرد باش، غیرت داشته باش و طوری باش که گناه نکنی.
ناموس خدا را حفظ کن، واجبات خدا را ترک نکن، حرام خدا را انجام نده. اگر اینطور باشی میبینی که همه مرزها از بین میرود. ما سیاست مداری میخواهیم که شجاعانه بیاید و بگوید بیست سال در سیاست دخالت کردم، اما دروغ نگفتم، به کسی افتراء و تهمت نزدم، دورویی نکردم و چهره نفاق نداشتم.
ما سیاست مداری میخواهیم که مراقبت داشته باشد و از خویشتن خویش غافل نگردد. اگر میخواهی سیاسی گناهکار باشی پس برو در صف غربیها بایست.
غرض، ما نمیخواهیم در اجتماع گناه باشد. ما میخواهیم ناموس خدا حفظ شود. واجبات خدا و ترک حرام الهی و کسب حلال ناموس خداست یعنی دین خدا ناموس خداست. اگر کسی در این سه بخش تعدی کند و به دین خدا تجاوز کند، به ناموس خدا تجاوز کرده و خدای غیور او را پس میزند.
سرمایه توحید صمدی قرآنی در مقام حضور و مراقبت (تضاد و تزاحم)
نقد جان را بیهوده از دست مده
اسمت را هرچه میخواهی بگذاری بگذار، اما از خویشتن غافل مباش. بگو مگوها را کنار بگذار و خویشتن را فراموش مکن.
عزیزان! هر کدام از شما که اسمی از آقا شنیده اید و به حقیقت دلتان می خواهد خودتان را به او تقرب دهید، باید به جایی برسید که آن کد دو بیتی تبری ایشان را فراموش نکنید.
مره در کوه و وِشه چَنّه خوشه
بخورم واش و ولگ کوه و وشه
نه نومی بَورم از این و از اُون
نه از خوش و نخوش و ته شه مه شه
یعنی مرا در کوه و جنگل چه خوش است، که در آن جا از برگ ها و علف های کوه و جنگل بخورم، اما نامی از این و آن نبرم و حرفی از خوشی و ناخوشی و مال من مال تو نزنم.
وقتتان را برای این و آن نگیرید. نظام هستی به این خوبی را به قهوه خانه بگو مگوها که این چه گفته، آن چه گفته، این چه کرده، آن چه کرده، آن چه خورده، آن چه برده… تبدیل نکنید که ضرر می فرمایید و عمرتان به هدر می رود.
اگر از من می شنوید و می خواهید حرفی به یادگار داشته باشید، به شما میگویم که وقتتان را برای این بگو مگوها نگیرید، حتماً یک روز پرده ها کنار می رود و آن وقت است که می فهمید جز این راه دیگری نداشتید.
اگر وقت خود را برای بگو مگوها بگیرید و جوانی خود را ضایع کنید، به هدر میروید و پشیمان میشوید؛ پس از خویشتن غافل نباشید و به راه بیفتید.
انشاءالله به راه که افتادید، سوخته دل می شوید و درد پیدا می کنید و سوخته دل، امید به وصول مراد را دارد که از دولت دوام التهاب و لزوم طلب و عملش که حقیقت اوست، ظرفیت و وسعت پیدا می کند و چشم سرّش قابل دیدار میگردد، و از محاسبت و مراقبت کاملش به دولت جاویدان حضور دائم دست مییابد:
دلا دائم گدای کوی او باش
به حکم آنکه دولت جاودان به
نقد جان را بیهوده از دست مده
اینها را سَرسَری نگیرید، این چند روز عالم طبیعت میگذرد. آنچه را گفتیم به دید حال بنگرید نه به دید قال. تصمیم بگیرید، عزم و اراده پیدا کنید، به راه بیفتید و به حال خودتان باشید، خودتان را فراموش نکنید و در عین حال از دشمن بی خبر نشوید و در اجتماع باشید و سرباز رهبر باشید؛ به تعبیر شریف آقا، قنبر رهبرتان باشید و در عین حال خودتان را فراموش نکنید؛ چرا که رهبر طرفدار گناهکار نمی خواهد؛ چنان که خدای رهبر چنین نمیخواهد. کسی که گناهکار است و خود را طرفدار رهبر هم می داند، در اشتباه است و خود خبر ندارد.
باید سیاسی باشیم، باید انقلابی و نظامی باشیم، باید طرفدار رهبر باشیم و در مقابل دشمن بایستیم، اما حتی علیه دشمنان خود خلاف نکنیم؛ زیرا که عالم اصلاً خلاف پذیر نیست.
به من و شما فرمودند، اگر در میدان جنگ به دشمن دسترسی پیدا کردی و کسی را به اسارت گرفتی، حق کشتن او را نداری و نیز فرمودند اگر فردی از افراد دشمن را کشتید، حق مُثلِه کردن ندارید. ما دینی داریم که اصلا به ما اجازه خلاف در نظام هستی نمی دهد؛ به تعریف شریف آقا:
با همه باش و بی همه باش
سرمایه توحید صمدی قرآنی در مقام حضور و مراقبت (تضاد و تزاحم)
از همه بترس، اما نسبت به همه مهربان باش. این حرف ها انسان را مظهر اسم شریف “جامع” بار می آورد. اسم شریف جامع، یکی از اسمای حسنای الهی است. من و شما در مکتبی هستیم که حتی اگر بخواهیم لفظ “کلب” و “کافر” قرآن را مس کنیم، همانند مسّ اسم “الله” باید با طهارت باشیم.
حتی کلمه “نجس” قرآن را باید با طهارت مسّ کرد.“لا یمسّه الا المطهرون”
مکتب ما آن چنان جامع است که از “بسم الله الرحمن الرحیم” قرآن تا کلمه ناس سوره ناس را با تمام کلمات متفاوتی که از آسمان و زمین و آفتاب و ملائکه و مجردات و مادیات و پرندگان و خزندگان در آن است حق نداریم بدون طهارت مس کنیم.
و این حاکی از آنست که نمی توانیم کلمات تکوینی موجودات نظام هستی را نیز بدون طهارت مست نماییم زیرا که آن مقام جمعی که قرآن از طهارت محضه آمده است برنامه انسان سازی آدمی در عوالم وجودی است و همچنان که کلمه کلب و کافر را در قرآن نمی توانی بی وضو مسّ نمایی، نیز حق نداری سگ در خارج را مورد آزار و اذیت قرار داده و یا این که به کافر بدخلقی کنی و حریم او را رعایت ننمایی و مزاحمش شوی.
افتخار شیعه امیرالمؤمنین علیهالسلام این است که دشمن او را میزند، شکنجه میکند، مُثلِه میکند، چشم او را از حدقه درمیآورد، اما به او اجازه نمی دهند چنین کند.
مراقبت عرفانی ما تا بدین حد کامل شود که حتی خیر دشمنان خودمان را هم بخواهیم و با نقد جان و آبرو آن ها را به راه راست هدایت نماییم.
و الحمدلله رب العالمین
مطالعه مجلس شانزدهم کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی
مطالعه مجلس هجدهم کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی
مجله اینترنتی تحلیلک