جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
کتاب اتفاق نوشته گلی ترقی

کتاب اتفاق نوشته گلی ترقی

کتاب اتفاق نوشته گلی ترقی داستان خواهر و برادری دوقلو به نام «شادی» و «نادر» را روایت می کند. شادی و نادر گرفتار اتفاقات زندگی می‌شوند و در پی مهاجرت بین‌شان فاصله می‌افتد.

معرفی کتاب اتفاق نوشته گلی ترقی

درباره نویسنده

گلی ترقی

گلی ترقی نویسنده و داستان ‌نویس ایرانی و ساکن فرانسه در ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. پدرش مدیر مجله‌ ترقی بود و از همان کودکی با ادبیات دمخور بود.

ترقی در جوانی و برای تحصیل در رشته فلسفه به آمریکا مهاجرت کرد و بعد از تمام شدن تحصیلات خود به ایران برگشت. او رشته‌ شناخت اساطیر و نمادهای آغازین در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را آموزش می‌داد و در دهه‌ی چهل نوشتن را به ‌طور جدی آغاز کرد.

او اولین اثرش با نام «من هم چه‌ گوارا هستم» را در سال ۱۳۴۸ منتشر کرد.

گلی ترقی در دهه‌ پنجاه به فرانسه مهاجرت کرد و داستان ‌نویسی را در آنجا ادامه داد. از جمله آثار او می توان به «خاطره‌های پراکنده»، «دو دنیا»، «فرصت دوباره»، «بازگشت» و «اتفاق» اشاره کرد.

داریوش مهرجویی نیز در سال ۱۳۷۶ بر اساس داستان گلی ترقی فیلم «درخت گلابی» را ساخت.

بیشتر بخوانید: معرفی کتاب گتسبی بزرگ نوشته اسکات فیتز جرالد

 

درباره کتاب اتفاق نوشته گلی ترقی

گلی ترقی این داستان را در فرانسه نوشته است.

کتاب اتفاق نوشته گلی ترقی داستان خواهر و برادری دوقلو به نام «شادی» و «نادر» را روایت می کند. شادی و نادر گرفتار اتفاقات زندگی می‌شوند و در پی مهاجرت بین‌شان فاصله می‌افتد.

«نادر» در جوانی برای تحصیل به آمریکا مهاجرت می‌کند و «شادی» همراه خانواده می‌ماند. این جدایی طولانی ‌مدت زندگی آن‌ها را دستخوش تغییرات می‌کند.

بیشتر بخوانید: کتاب به هنر فکر نکن انجامش بده نوشته اندی وارهول

برشی از کتاب اتفاق نوشته گلی ترقی

دوقلوها علاوه بر دل‌بستگی به آب و دریا، با زندگی در کوه و بیابان هم آشنا بودند. اسم رودها، درخت‌ها و پرنده‌های گوناگون را می‌دانستند. همین‌ طور اسم بیشتر دهکده‌های شمال را. پدرشان زمین‌شناس بود. خاک ایران را وجب‌ به‌ وجب می‌شناخت و با جیپ قدیمی‌اش به دورترین ده‌کوره‌ها سفر کرده بود.

هر کس چهره آفتاب‌ سوخته، پیشانی‌ بلند و بدن ورزیده او را می‌دید فکر می‌کرد سرکرده قبیله‌ای قدیمی است. به آدم‌های شهری شباهت نداشت. اما وقتی پای صحبتش می‌نشستند، از دانش علمی و آشنایی‌اش با ادبیات و موسیقی تعجب می‌کردند. دوقلوها را وقتی درس و مدرسه نداشتند، همراه خودش به کوه و بیابان می‌برد. چادر می‌زدند، بدن خاک‌ آلودشان را توی آب سرد رودخانه می‌شستند. ماهی می‌گرفتند، آتش روشن می‌کردند و روی زمین گرم می‌خوابیدند. پدرشان تا مدت‌ها بیدار می‌ماند و به جهان بالای سرش نگاه می‌کرد. رازهای آسمان را می‌شناخت و راه شیری و هفت ستارگان را نشان بچه‌هایش می‌داد.

 

 

امیدواریم از مطالعه کتاب اتفاق نوشته گلی ترقی لذت ببرید و برای مطالعه سایر معرفی کتاب ها به بخش معرفی کتاب مراجعه کنید.

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x