جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.
معنای مراقبت و روش محاسبه نفس استاد صمدی آملی

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس در بیانات استاد صمدی آملی

حضور و مراقبت استاد صمدی آملی - مجلس سیزدهم / معنای مراقبت و روش محاسبه نفس: انسان باید مراقبت خود را ارتقا دهد و همواره به آیه مراقبت اعنی کریمه "و اعلموا ان الله یعلم ما فی أنفسکم فاحذروه" توجه داشته باشد؛ زیرا خداوند می‌فرماید بدانید که خدا آنچه در جان‌های شماست می‌داند و لذا می‌فرمایند در مقام مراقبت باید او را رقیب خود ببینید و نفرمودند خودتان رقیب خود باشید، زیرا اگر انسان خودش رقیب خود باشد، باز همچون صاحب نفس مستکفی است، نسیان به سراغش می‌آید و به اندک چیزی از مراقبت به‌ در می‌رود، اما اگر حق را رقیب خود ببیند علم به علم پیدا می‌کند؛ یعنی در حقیقت از علم بسیط در می‌آید و به علم به علم می‌رسد.

این مطلب به مجلس سیزدهم از کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی اختصاص دارد. کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی مجموعه سخنرانی های ایشان در مشهد مقدس و در محضر امام رضا علیه السلام در سال ۱۳۷۸ است. عنوان این مجلس اقسام کسب در بیانات استاد صمدی آملی است.

استاد صمدی آملی

مجلس سیزدهم

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

بسم الله الرحمن الرحیم

الحَمدُ و الثّناء لِعَین الوُجود، ثُمَّ الصَّلوه و السَّلام عَلی واقِفِ مواقِفِ الشُّهود؛ سَیّدَنا أبی القاسِم محمد صلی الله علیه و آله و علی آله أمَناء المَعبود

شکرگزاری از نعمت ها

در بحث مراقبت به‌ معنای اخلاقی آن، بزرگان اهل اخلاق فرمایشات شریفی دارند از جمله جناب خواجه‌ نصیر طوسی در کتاب اوصاف الاشراف که یکی از بهترین کتاب‌های اخلاقی است، می‌فرمایند:

“مراقبه آن است که انسان همیشه ظاهر و باطن خود را حفظ کند تا از او چیزی صادر نشود که حسناتش را باطل گرداند تا مبادا در نهان و آشکار معصیتی کند یا چیزی خواه کوچک خواه بزرگ او را از سیر و سلوک بازدارد، و باید همیشه توجه به این آیه داشته باشد که می‌فرماید: “واعلَموا أنَّ اللهَ یَعلَمُ ما فی انفُسِکُم فاحذَروه” تا آن گاه ان‌ شاالله که به مرحله وصل و نیل به مقصود برسد و الله یوفّق من یشاء من عباده انّه هو اللطیف الخبیر”

به عرض رساندیم که از جنبه علم اخلاق، انسان باید در طول روز، هم محاسب باشد و هم مراقب؛ به تعبیر جناب خواجه، شخص باید بین نعمت‌های الهی که نصیبش شده و بین آنچه را که در مقام شکرگزاری به‌عنوان عبادت و غیر عبادت از او صادر می‌شود به حساب بنشیند تا ببیند آیا حق دارد از امر الهی سرپیچی کند و با این‌همه نعمت که خداوند به او عطا فرموده وجدان و حیثیت او اجازه می‌دهد در پیشگاه الهی دست به گناه بزند یا خیر.

این محاسبه سبب می‌شود که انسان به یک نحوه بین نعمت‌های الهی و اعمال خویش توازن برقرار کند. البته از آنجا که نعمت‌های الهی بی‌کران و نامحدود است، هیچ‌گاه بین شکرگزاری بنده و نعمت‌های الهی تناسبی برقرار نخواهد شد، فقط این اندازه در مقام محاسبه باید به خودش بقبولاند که تا هر مقدار که می‌تواند، در پیشگاه الهی از نعمت او شکر کند، اطاعتش را بجا آورد و یا حداقل گناه نکند.

اگرچه خداوند در قرآن کریم به ما فرمود شکر نعمت‌ها را به‌ جا آورید اما با این‌ حال در همان قرآن فرمود: ” ان تَعُدّوا نِعمهَ اللهِ لا تُحصوها”؛  اگر بخواهید نعمت‌های الهی را شمارش فرمایید نمی‌توانید.

زیرا بر اساس ” کلٌّ یَعمَلُ علی شاکِلَته” فیض الهی به شاکله حق است و هم شکل فیاض و مفیض علی‌الاطلاق می‌باشد، لذا فیض او غیرمتناهی است یعنی تجلیات او را نهایت نیست.

زیرا بر اساس ” کلٌّ یَعمَلُ علی شاکِلَته” فیض الهی به شاکله حق است و هم شکل فیاض و مفیض علی‌الاطلاق می‌باشد، لذا فیض او غیرمتناهی است یعنی تجلیات او را نهایت نیست.

اما اگر انسان تا آنجا که برایش مقدور است واجبات را انجام دهد، در پیشگاه حق متعال خیانت نکند، گناه نکند، از محرمات دوری بفرماید، این‌ها تا اندازه‌ای در محاسبه به او کمک می‌کند؛ مثل کسی که مغازه‌ای باز می‌کند نمی‌تواند همه نیازهای مشتریان مغازه‌ های یک شهر را در مغازه خاص خود جمع کند. و اگرچه نمی‌تواند همه حوائج گوناگون مردم را که هزاران است رفع کند ولی می‌تواند به‌اندازه‌ ظرفیت مغازه‌اش مشتریان را جذب کند و در مقابل تقاضای آن‌ها عرضه‌ای منصفانه داشته باشد.

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس
معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

اگرچه انسان نمی‌تواند شکر تمام نعمت‌های الهی حتی شکر یک نعمت را هم به جای آورد، اما باید به‌ اندازه‌ توان خود شاکر باشد و در مقام شکر از خود اظهار عجز بنماید؛ چنان‌که اهل‌بیت علیهم‌السلام از جمله در مناجات شعبانیه و امام زین‌العابدین علیه‌السلام در صحیفه سجادیه به ما تعلیم فرمودند که خدایا! اگر بخواهیم شکر یک نعمت تو را به‌ جا آوریم نمی‌توانیم؛ زیرا به‌ محض این‌که گفتیم “الحمدلله” از آنجا که او به ما توان و قدرت و حیات و شعور و آگاهی برای گفتن همین الحمدالله را نیز داده‌ است، باید برای همین الحمدلله گفتن نیز شکر دیگری به‌ جای آوریم و نیز کسب توفیق همان شکر دوم خود نیاز به شکر سومی دارد و…

پس شکر نعم الهی درحقیقت به عجز از شکر برمی‌گردد، یعنی به‌جای این‌که عبد، شکر کند حق به نعمت‌هایش می‌افزاید.

لذا اگر به عبد دستور شکرگزاری داد برای آنست که شکرگزاری او موجب ازدیاد نعم الهی گردد که درنتیجه جود حق وجود کثرت می‌یابد و قابلیت عبد را بیشتر می‌کند.

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

برای آنکه شخص در پیشگاه الهی خلاف نکند، اگر همیشه بین اعمال خود و گناهانی که مرتکب شده با آنچه را که خداوند به او عطا فرموده یک نحوه مقایسه کند، تا مقدار زیادی در محاسبه قوی خواهد شد.

اگر شخص با این دیدگاه ببیند که آیا این‌ گونه در پیشگاه حق به سر بردن درست است، کم‌کم خجالت به او روی می‌آورد و سبب می‌شود که حواسش را جمع کند و مرتکب خلاف نشود و همین ها موجب نورانیت او می‌شود تا ان‌شاءالله به‌ مراتب بالاتر دست پیدا کند. عبارت فصل پنجم کتاب اوصاف الاشراف را در این باره نگاه بفرمایید.

معنای مراقبت

مراقبت در علم اخلاق بیشتر به‌ جهت بخش منفی برمی‌گردد؛ به این معنی که فرمود:

(مراقبه آنست که انسان همیشه ظاهر و باطن خود را حفظ کند تا چیزی از او صادر نشود که حسناتش را باطل گرداند)

چرا که همیشه حفظ یک حقیقت، از به دست آوردن آن مشکل‌تر است؛ مثل این‌که می‌گوییم انقلاب کردیم و پیروز شدیم و در ظرف یک‌سال همه مردم ما قیام کردند و بنیان طاغوت را از کشور برکندند، اما حفظ و نگهداری انقلاب در ظرف بیش‌ از بیست سال کمرشکن شده و می‌بینیم که چه سختی‌هایی دارد.

این‌که می‌گویند مراقبت مشکل است، برای آنست که اصل بدست آوردن چیزی اگر احیاناً مشکلی هم به دنبال داشته باشد در عین‌ حال آسان است، اما نگهداری آنچه که به‌ دست‌ آمده کاری‌ است بسیار مشکل.

انسان باید مراقب باید کاری کند که چیزی از او سر نزند و حسناتی را که به دست آورده باطل نکند. کسی که نماز ظهر و عصر خود را می‌خواند، اما تا غروب چندین‌ بار دروغ هم می‌گوید نماز خود را باطل کرده‌ است.

آنکه نماز مغرب و عشا می‌خواند، شاید چند لحظه نماز خواندن برایش سخت نباشد؛ زیرا اهل نماز است، اما این‌ که نماز مغرب و عشا را تا به نماز صبح سالم نگه دارد مراقبت سختی است و می‌بیند که گاه یک حرف ناروا و دروغ و یا یک کار خلاف نماز را از بین می‌برد و به‌ جای آنکه نماز، انسان را از فحشا و منکر بازدارد، فحشا و منکر عمل صالح انسان را باطل می‌کند. آنکه حسنه و عمل نیکویش را حفظ می‌کند و نگاه می‌دارد هنر کرده‌است، لذا فرمود:

خوشا آنان که دائم در نمازند

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس
معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

عالم به سرالقدر

گاه انسان به فقیری کمک می‌کند، اما به واسطه یک گناه آنچه را که از قبل انجام داده حبط می‌کند. همان‌ طور که در کتب کلامی به تبع قرآن کریم مطرح‌ شده، انسان باید مراقبت داشته باشد تا حبط و باطل شدن اعمال برایش پیش نیاید.

آن‌ ها که اصلا اهل عبادت نیستند، حسابشان از این مجموعه جداست. اما آن‌ها که بسوی عبادت خداوند آمده‌اند اگر چه عبادت برایشان دشوار است، اما حفظ عبادت انجام‌ شده، به‌ مراتب از انجام آن مشکل‌تر است.

خصوصا که فرموده‌اند انسان باید همیشه ظاهر و باطن خود را حفظ کند تا چیزی از او صادر نشود که حسناتش را باطل گرداند. حفظ ظاهر، شاید برای افراد قابل‌ تحمل باشد، اما حفظ باطن به‌ مراتب دشوارتر است؛ زیرا باطن به سرائر شخص برمی‌گردد و سریره یک شخص ممکن است به یک نحوه از ظاهر او جدا باشد.

حضرت آقا روحی فداه در هزار و یک نکته، عبارتی به این مضمون دارند که عالم به سرالقدر، گاه به یک فقیر می‌بخشد، اما به فقیر دیگر نمی‌بخشد. اگر بخواهیم این مسئله را به تمثیل بیان کنیم، مثل این است که دو نفر کنار هم نشسته‌اند که یکی از آن‌ها فقیر است و واقعاً غذایی برای خوردن ندارد، اما دیگری غذا خورده و کاملاً سیر است و علاوه‌ بر آن غذای اضافی هم دارد و عالم به سرالقدر به آن کسی که غذا خورده ببخشد و به آن دیگری که گرسنه است نبخشد.

ممکن است کسی که این صحنه را می‌بیند بگوید این آقا طرف‌دار سرمایه‌دار است، در حالی‌ که اگر از خودش بپرسی می‌گوید چون شما از سرالقدر آن دو شخص آگاهی ندارید، نمی‌دانید چه خبر است.

این‌ که از جنبه ظاهر دست بلند کرده و می‌گوید می‌خواهم، در باطن می‌گوید نمی‌خواهم و دیگری که به‌ ظاهر دست‌ دراز نکرده، از جنبه باطن خواهان است و من وظیفه دارم براساس علم به سرالقدر به کسی که حقیقت و باطنش خواهان است بدهم.

انسان نباید دهان تشنه را بدون آب بگذارد. اگر از میان دو نفر دهانی تشنه باشد و بگوید آب می‌خواهم و دیگری بگوید نمی‌خواهم، باید به کدام آب داد؟ من و شما جز ظاهری نمی‌بینیم و از باطن بی‌خبریم، اما او باطن را می‌بیند و به آنکه خواهان است می‌بخشد.

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

بطون معنای مراقبت

غرض این‌ که مراقبت در مرتبه ظاهر شاید مقداری راحت باشد و از جنبه ظاهری شخصی که مثلاً امروز نماز ظهر خود را خوانده بتواند تا غروب خودش را حفظ کند، اما شاید در باطن خبرهایی باشد و اگر “یوم تُبلی السَّرائِر” قیام بفرماید، می‌بینید که همین امروز در باطن چه کارهایی می‌کرد و خودش خبر نداشت؛ یعنی در مرتبه ظاهر، ظاهر از باطن بی‌خبر است، اما در مرتبه باطن، هم از ظاهرش خبر دارد و هم از باطنش، لذا فرمود:

“انسان همیشه ظاهر و باطن خود را حفظ کند تا چیزی از او صادر نشود که حسنات او را باطل گرداند یعنی همواره ملاحظه احوال خود کند تا مبادا در نهان و آشکار معصیتی کند یا چیزی خواه کوچک و خواه بزرگ او را از سیر و سلوک باز دارد و همیشه توجه به این آیه داشته باشد که می‌فرماید: (و أعلموا ان الله یعلم ما فی أنفسکم فاحذروه)”

این آیه، آیه مراقبت است که می‌فرماید: بدانید خداوند آنچه در جانتان می‌گذرد می‌داند، پس بترسید و توجه داشته باشید که دم به دم تحت تدبیر اسم شریف (رقیب) حق هستید.

اگرچه در ظاهر اطلاق لفظ مراقبت بر این حالت نفس به این علت است که انسان باید مراقب نفس باشد تا به خطا نرود، اما دقیق‌تر و لطیف‌تر این است که مراقب توجه داشته باشد آن مراقب حقیقی یعنی حق متعال، مراقب اوست. عمده این است که شخص بداند که خدای رقیب، همواره در کمین است، (کان علیکم رقیبا) و یادش نرود تا مراقبتش قوی شود.

بطون معنای مراقبت

اگر انسان همیشه بخواهد مراقب باشد تا اشتباه نکند گاه یک خطا، یک غفلت و یک اشتباه، او را از مسیر به‌ در می‌برد؛ به تعبیر شریف حضرت امام، کارگری که تحت نظاره‌ صاحب‌ کار خود کار می‌کند و صاحب کار از نزدیک بر او نظاره می‌کند، حواسش همیشه جمع است. چنین کارگری در حضور به سر می‌برد اما گاهی هم صاحب کار نزد او نیست، اما دورادور مراقب اوست. اینجاست که می‌گویند کارگر در محضر حق است. نزاع امام قدس‌سره بین محضر و حضور فرق می‌گذارد و می‌فرماید محضر از دور است و حضور از نزدیک. اگر کسی انسان را از دور در نظر بگیرد، انسان در محضر اوست، اما اگر کسی نزد انسان و در کنار او باشد، می‌گویند در حضور اوست.

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس
معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

مراقبت اخلاقی و مراقبت عرفانی (علم به علم)

در اوایل بحث مراقبت که بحثی اخلاقی است، ادراک محضر مهم است، اما همین اندازه کافی نیست که انسان مراقب باشد که گناه نکند، بلکه باید توجه داشته باشد که علم علی‌الاطلاق ناظر بر اوست و او در محضر دیگری است.

کارگری که توجه دارد دزدی نکند، اگرچه زحمت می‌کشد، اما مراقبتی که صاحب‌کار به او نگاه می‌کند طور دیگری است. آن مراقبت به‌ معنای اول ذکر نیست، بلکه فقط ترک گناه است یعنی شخص، رقیب خودش می‌شود تا مبادا اشتباه کند. لذا این‌جا شاید فرد هنوز در توحید عددی باشد و به توحید الصمد نرسیده باشد چرا که در این مرتبه او فقط مراقب است تا نعمتی را که زحمت کشیده و به دست آورده از دست ندهد و آن را با یک دروغ و خلاف دیگر باطل نکند. اگرچه در این مراقبت شخص کشیک نفس می‌کشد، اما خودش را در محضر دیگری که رقیب است مشاهده نمی‌کند. این مراقبت خوب است و از گناه باز می‌دارد، اما چنین کسی هنوز به ذکر الله نرسیده‌ است.

در مراقبتی که ذکر است شخص در ابتدا باید بداند و ببیند که در محضر حق است و وقتی قوی‌تر شد، باید بداند و ببیند که در حضور حق است.

بر مبنای همین فرق بین حضور و محضر بود که امام فرمودند عالم محضر خداست و نفرمودند عالم حضور خداست و در حضور خدا گناه نکنید. این برای آن است که شخص سالک هنوز عالمی می‌بیند و این عالم را در محضر خدا می‌بیند. او هنوز از حق متعال دور است و از دور می‌فهمد که رقیبی دارد و محضر می‌بیند، لذا فرمودند در محضر خدا گناه نکنید.

انسان باید مراقبت خود را ارتقا دهد و همواره به آیه مراقبت اعنی کریمه “و اعلموا ان الله یعلم ما فی أنفسکم فاحذروه” توجه داشته باشد؛ زیرا خداوند می‌فرماید بدانید که خدا آنچه در جان‌های شماست می‌داند و لذا می‌فرمایند در مقام مراقبت باید او را رقیب خود ببینید و نفرمودند خودتان رقیب خود باشید، زیرا اگر انسان خودش رقیب خود باشد، باز همچون صاحب نفس مستکفی است، نسیان به سراغش می‌آید و به اندک چیزی از مراقبت به‌ در می‌رود، اما اگر حق را رقیب خود ببیند علم به علم پیدا می‌کند؛ یعنی در حقیقت از علم بسیط در می‌آید و به علم به علم می‌رسد.

علم به علم این است که بداند خدا می‌داند و این علم، توحید را قوی می‌کند زیرا در این مقام خطاب به پروردگار خویش عرض می‌کند: پروردگارا! من نمی‌توانم رقیب خود باشند، لطف بفرما و عنایتی کن تا توجه داشته باشم که تو رقیب منی و اگر هم احیاناً مراقب خود هستم، درحقیقت مظهر اسم شریف رقیب توأم، نه این‌که رقیب مستقل باشم که اگر خود رقیب استقلالی خود باشم، توحید من، توحید عددی می‌شود و جناب خواجه به این مطلب توجه دارد که در مراقبت علم اخلاق صرف این‌که شخص رقیب خود باشد کافی نیست بلکه به انسان توجه می‌دهد و به او می‌گوید که بالا بیا و خودت رقیب خود باش اما بدان که در این رقیب بودن استقلال نداری، بلکه مظهر اسم شریف رقیب حق باش و بگذار درحقیقت خدا رقیب تو باشد نه خودت بطور مستقل.
و دراین‌صورت است که می‌ترسی و از هر چه اشتباه است دوری می‌کنی وگرنه خودت از خودت نمی‌گذاری لذا (ضرور) در این آیه به (و الموت) برمی‌گردد؛ یعنی اگر بدانید که او مراقب است خواهید ترسید و این برای ارتقای وجودی است وگرنه اگر علم به رقیب بودن او نداشته باشی، خودت از خودت نمی‌ترسی و این مراقبت کافی نیست.

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

و لذا نباید جناب خواجه‌نصیر طوسی را که اوصاف الاشراف را به‌صورت یک کتاب اخلاقی متعارف نوشته دست‌کم گرفت، زیرا این کتاب اگرچه در حد یک کتاب اخلاقی متعارف شناخته‌شده اما لطائف آن بسیار است. ایشان صاحب کتاب تذکره آغاز و انجام نیز هست و هر که می‌خواهد خواجه را بشناسد، همان جمله ابتدائی کتاب آغاز و انجام برایش کافی است و اگرچه کتاب اشارات شیخ‌الرئیس را که یک کتاب سنگین مشائی است و خیلی از کتاب‌های دیگر شیخ‌الرئیس را در فلسفه و عرفان و دیگر رشته‌های علمی شرح کرده‌است، ولی خودش در فلسفه، اشراقی مشرب است ایشان ابتدای کتاب آغاز و انجام خطبه کتاب را این‌گونه آغاز می‌کند:
(سپاس آفریدگاری را که آغاز همه از اوست و انجام هم به دوست، بلکه خود همه اوست) .
جناب شیخ‌الرئیس هم کم‌کم عارف شد و اشراقی مشرب؛ به تعبیر جناب سید حیدر آملی در جامع الاسرار، تمام کسانی که در مسیر فلسفه متعارف بودند، درنهایت سر به دامان عرفان گذاشتند و آرمیده‌اند.

خواجه در ابتدای کتاب آغاز و انجام مطلب را ارتقا داد و فرمود: سپاس آفریدگاری که آغاز همه از اوست و انجام هم بدوست و (بل) که خواجه در ادامه آورده‌ است، (بل) ترقی مطلب است و حضرت آقا در تعلیقات بر آغاز و انجام می‌فرمایند که این جمله خواجه اشاره به توحید صمدی قرآنی و اشاره به توحید کمّل اولیاء الله است و وی در رساله از وحدت صمدی وجود بحث می‌کند که (هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن) ‌است.

غرض این‌که این‌جا هم خواستند بفرمایند نه‌ تنها خود رقیب خود باشید، بلکه یک پله بالاتر بیایید و بدانید که خداوند رقیب شما است. بگذارید رقیب اصلی، او باشد و شما مظهر این رقیب علی‌الاطلاق باشید، تا ان‌شاءالله به مرتبه وصل و نیل به مقصود برسید که (والله یوفق من یشاء من عباده) آنگاه بحث مراقبت و محاسبه را به ظرافت، به دو اسم شریف اللطیف و الخبیر منتهی نمود و فرمود: (انه اللطیف الخبیر)؛ یعنی در آخر این فصل این دو اسم از اسماءالله را آورد و در پایان چنین گفت که اگر او را رقیب خود قرار دهی به تو توفیق عطا می‌فرماید.

تمام جفر نظام هستی بر اساس اسم شریف اللطیف و تمام رمل علم نظام هستی بر اساس الخبیر حاصل می‌گردد. اگر که می‌خواهید محاسبه و مراقبه داشته باشید، باید ارتقا پیدا کنید و با این دو اسم شریف الهی حشر پیدا کنید: (یا لطیف یا خبیر)

وقتی لطیف شوید، همه ذرات عالم را غرق در لطافت مشاهده می‌کنید؛ و می‌بینید که در حقیقت جان و عمق سِرّتان و در سراسر تمام کلمات نظام هستی آن حقیقت لطیف و خبیر حضور علی‌الاطلاق دارد. البته عرض کردم این بحث، بحثی در مراقبت اخلاقی است که خواجه اندکی به آن رنگ مراقبت عرفانی هم می‌دهد.

معنای مراقبت و روش محاسبه نفس

او که مظهر اسم شریف لطیف و خبیر حق است، تمام آنچه را که در عالم می‌گذرد می‌بیند، لذا فرمودند هم امام حسین در روز عاشورا و هم امیرالمؤمنین در جنگ صفین شمشیر را از سر بعضی از دشمنان رد می‌کردند. وقتی از هر دو بزرگوار سوال شد که چرا بعضی از کفار را نمی‌کشید، پاسخ دادند اگر ببینیم در نسل این‌ها یک نفر اهل ولایت هم باشد و اگر این شخص در این میدان به قتل برسد آن فرزند به دنیا نخواهد آمد، و ما آن ریشه را قطع نخواهیم کرد؛ لذا مقام کسی همچون ابوالفضل‌ العباس محفوظ، اما جنگ و جهاد امام حسین علیه‌ السلام حساب دیگری دارد.

درست است مالک‌ اشتر در جنگ صفین، شجاعت بسیاری دارد، اما جنگ امیرالمؤمنین حساب دیگری دارد؛ چراکه او براساس اسم شریف لطیف و خبیر می‌جنگد. خداوند تعالی توفیق فهم و اعتلای به مقام توحید صمدی را به همگان عطا فرماید. ان‌شاءالله

و الحمدلله رب‌العالمین

مطالعه مجلس دوازدهم کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی

مطالعه مجلس چهاردهم کتاب حضور و مراقبت استاد صمدی آملی

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x