ساقی سلیمانی منتقد سینما، تئاتر و ادبیات در نوشته ای به زادروز «بهرام بیضایی» پرداخته است. این منتقد سینما در این نوشتهی خود که در اختیار مجله اینترنتی تحلیلک قرار داده، آورده است:
وقتی «هنوز» همه خوابیم
«امروز پنجم دیماه است و استادم بهرام بیضایی هشتاد و دو ساله شد، جایی دور از وطن، دور از سینما و تئاتر ایران، دور از شاگردانش و…
(پرونده فجر ۱۳۸۷ و نشست خبری وقتی همه خوابیم)
شاهدی عینی اتفاقی در آسانسور با آقای ع.م و چند نفر دیگر بوده و از شنیدن این جمله بعد از دیدن فیلم در جشنواره ۸۷ می گوید: ع.م گفت: تا به حال زرهی بر تن بیضایی بود، حالا وقتش رسیده این زره را در بیاوریم.
اتفاقی که در ادامه می افتد این است که شخصا وارد عمل نمی شوند، چون این ها در مقابل سواد بیضایی عقیم بودند و در نتیجه امیر پوریا و امیر قادری به روش کلاه مخملی ها از جلسه نقد و بررسی شروع به نکوهش شدید فیلم می کنند، به قدری این غرض ورزی های سازمان یافته مشهود است که افرادی جوابیه هایی به این نوع نقدها چاپ می کنند، از جمله حمید امجد که مقاله مفصلی در روزنامه اعتماد ملی می نویسد به نام: این نقد کجا ایستاده است ؟ ۱۳۸۸
(صحبت های بیضائی در نشست خبری فجر)
بیضائی در ابتدای این نشست از عواملی که وی را در برابر “جوخه آتش” تنها نگذاشتند سپاسگزاری کرد و در ادامه درباره ارتباط این فیلم و شرایط تولید “لبه پرتگاه” گفت: فیلمنامه را بعد از “لبه پرتگاه” نوشتم که درباره پشت صحنه “حاجی آقا آکتور سینما” اولین فیلم سینمای ایران بود. “وقتی همه خوابیم” امتداد اولین فیلم تاریخ سینمای ایران است.
وی ادامه داد: این فیلم یک سهگانه است که “اعتراض” و “لبه پرتگاه” دو فیلم دیگر آن هستند. این سهگانه درباره فیلم ساختن در سینما است. فیلمنامه “اعتراض” را سالها قبل نوشتم و دوست دارم روزی آن را بسازم. داستان درباره آذر شیوا و اعتراض او به اتفاقی است که باعث بسته شدن پرونده کاری این بازیگر شد.
این کارگردان سینما در ادامه بیان کرد: سینمای فارسی و روشنفکرانه هر دو در آن دوران به آذر شیوا حمله کردند و فیلمسازی مانند من نمیتواند این اعتراض را فراموش کند. من برای ساختن “اعتراض” با شیوا صحبت کردم، اما او از فیلمنامه خوشش نیامد، چون خاطره خوبی از آن دوران نداشت.
(پس از یک دهه، وقتی هنوز همه خوابیم)
بیضائی نویسنده است، معلم است و کارگردان در عرصه سینما، تئاتر و ادبیات… آگاهی و سواد در این سه عرصه را به کمال داراست و در عین حال سرنوشت شخصی خود را در سرزمینی سپری کرده که بیش از رویاهایش، کابوس هایش را به خاطر می آورد. این کابوس ها خط ربط تمام آثار درخشان بیضائی است و تخیل رویاها و تصور آنها ترسیم جهان آرمانی او.
در جایگاه یک فیلم ساز این کابوس ها تبدیل می شود به موانع مختلف در تولید یک اثر شریف و تبدیل آن به اثری که دیگر هیچ شباهتی به رویای عوامل اصلی آن یعنی نویسنده و کارگردان و… ندارد.
این پایه ماجراهای وقتی همه خوابیم شد و ارجاعات متنی و تصویری واضحی داشت که می شد حتی آدم ها را شناخت و فهمید بیضائی دارد در قالب داستان تازه اش فریاد بلند اعتراضش را سر می دهد. من بارها در متن ها و مصاحبه های مختلف درباره این اثر نوشته و گفته ام که «وقتی همه خوابیم» بیانیه ای بود با خط درشت که بیضائی بر پرده سینماهای ایران نوشت و رفت.
اما در عرصه تولید چه اتفاق هایی افتاد؟ آیا به فجایعی که بیضائی به آن اشاره کرد محدود ماند؟ آیا فاجعه عمیق تر شده و همچنان بلند ترین فریاد را به وضوح بیضائی کشیده است؟
آیا همچنان سرمایه و قدرت برای هنرمند تکلیف مشخص می کنند؟ آیا پای سانسور و ممیزی هنوز بر گلوی هنرمند است؟ آیا تیم اجرایی بخش های سینمایی یک مجموعه سرمایه گذار، باید پروژه های فرمایشی را بسازند؟ آنان که این فیلم را سطحی نگر و اغراق آمیز می دانستند، نظرشان درباره سینمای این ده سال گذشته و پروسه های جنجال برانگیز تولید چیست؟ بسیاری سوالات دیگر وجود دارد اما پاسخ ها نیاز به گزینه های زیادی ندارند.
(اگر سینما و یا هر عرصه هنری را برای هنرمندش وطن تصور کنیم)
درگیر جنگی جدی و تن به تن هستیم، جنگ عقاید از یک سو و جنگ شیوه ها از یک سوی دیگر. اینروزها ناجوانمردانه ترین روش به مدد شبکه های مجازی این است که جماعتی در صف روشنفکری خودنمایی می کنند و گاهی حتی پشت نام بیضائی به دنبال کسب مشروعیت میان روشنفکران هستند که بدون شک در این سالها دست های آلوده دارند، بدون شک مانع فعالیت امثال بیضائی و تقوایی و نادری و دیگران بوده اند. رواج میانمایگی و سهل و آسان بودن ادعاهای کوتاه در فضای مجازی و تنبلی مخاطب برای پژوهش و تحقیق روزگاری را رقم زده که «وقتی همه خوابیم» بیضائی نه تنها اغراق آمیز نبوده، بلکه اثری خوشبینانه و مودبانه در مقابل عملکرد صاحبان قدرت و سرمایه از یک سو و شعارهای شبهه روشنفکرانه از سوی دیگر است.»
ساقی سلیمانی
منتقد سینما، تئاتر و ادبیات
بیشتر بخوانید
یک لوکیشن ساده / نقد و بررسی فیلم کوتاه «یک آرایش ساده»
قهرمان از هر جهت / نقد و بررسی مستند «قهرمان»
بیمه آری؟ بیمه نه؟ / نقد و بررسی مستند «زیر این چتر باران می بارد»
آنچه می دانیم و آنچه نمی دانیم /نقد و بررسی مستند «بر کرانه های کاسپین»
نقد و بررسی مستند «فریاد بلوط»
مجله اینترنتی تحلیلک