معرفی کتاب اتحادیه ابلهان نوشته جان کندی تول
درباره نویسنده کتاب اتحادیه ابلهان
جان کندی تول (john kennedy toole)، نویسندهی سرشناس آمریکایی در سال ۱۹۳۷ در نیواورلئان متولد شد. مادرش معلم موسیقی و پدرش در کار فروش ماشین بود. تول در سن ۱۷ سالگی موفق به دریافت بورسیهی دانشگاه کال هانتر نیویورک شد و در سن ۲۲ سالگی استاد دانشگاه شد. او بسیار باهوش بود و در سن شانزده سالگی تحت تاثیر شخصیت مورد علاقهاش، «فلانری اوکانر» رمانی با نام «انجیل نئون» نوشت.
جان کندی تول کتاب اتحادیه ابلهان را در سی سالگی نوشت اما پس از آنکه هیچ ناشری چاپ کتاب را نپذیرفت، در سن سی و دو سالگی خودکشی کرد. مادرش پس از مرگ او، ۹ سال برای چاپ کتاب پسرش تلاش کرد تا سرانجام یک استاد دانشگاه حاضر به این کار شد. مدتی پس از چاپ کتاب، جایزهی پولیتزر را از آن خود کرد و در ۲۵ سال گذشته، بهعنوان یکی از کتابهای برتر ادبی امریکا شناخته شده است.
درباره کتاب اتحادیه ابلهان
شخصیت اصلی کتاب «اتحادیه ابلهان» نوشته جان کندی تول پسری جوان، چاق و تنبل به نام ایگنیشس است که علیرغم داشتن مدرک فوق لیسانس و درایت و بینش زیاد و علیرغم کتابهای فلسفی بسیاری که مطالعه کرده، نمیتواند فرد مفیدی برای جامعه باشد و کاری برای خود دست و پا کند.
علت مشکلاتی که ایگنیشس با آن مواجه میشود، رکگویی و خِرَد بیش از حد اوست که همواره در مقابل سیستم تبعیضنژادی و متظاهر جامعهی آمریکایی زمان خودش است و پیوسته فکر میکند به تنهایی میتواند دنیا را تغییر دهد، آمریکا را تغییر دهد، شورش کند و اصلاحات لازم را اعمال کند.
ایگنیشس با راه و روش مادرش که با او زندگی میکند هم مخالف است و مادرش همواره فکر میکند فرزندش یک کمونیست است.
بیشتر بخوانید: معرفی کتاب «دایی جان ناپلئون» نوشته ایرج پزشکزاد
برشی از کتاب اتحادیه ابلهان
ایگنیشس فریاد میکشید: باید با شهردار تماس بگیرم.
صدایی از میان جمعیت گفت: دست از سر این پسر بردارین.
پیرمردی اضافه کرد: برین رقاصای خیابون بربن رو بگیرین. اون بچه خوبیه منتظر مادرشه.
ایگنیشس مغرورانه گفت: ممنونم امیدوارم همهی شما به این بی عدالتی شهادت بدین.
پلیس با اعتماد به نفسی که لحظه به لحظه کمتر میشد به ایگنیشس گفت: باید با من بیای، جمعیت داشت در هم گره میخورد و هیچ افسر راهنمایی و رانندگی هم آن اطراف نبود. میریم کلانتری.
دیگه گار به جایی رسیده که حتی یه پسر خوب هم نمیتونه بیرون فروشگاه منتظر مادرش بایسته، دوباره پیرمرد بود.
این شهر تا حالا این جوری نشده بود، کار کمونیستاس.
پلیس در همان حال که از تازیانههای سیم عود جاخالی میداد خطاب به پیرمرد گفت: به من گفتی کمونیست؟ تو رو هم میبرم. باید حواست باشه به کی میگی کمونیست.
پیرمرد فریاد زد: تو نمیتونی منو دستگیر کنی. من عضو باشگاه سالخوردگانی هستم که تحت نظر بخش سرگرمی نیواورلینز اداره میشه.
امیدواریم از مطالعه کتاب اتحادیه ابلهان نوشته جان کندی تول لذت ببرید و برای مطالعه سایر معرفی کتاب ها به بخش معرفی کتاب مراجعه کنید.
مجله اینترنتی تحلیلک