جمعه/ 19 اردیبهشت / 1404
پریچهر

داستان کوتاه پریچهر (قسمت چهل و هفتم)

داستان کوتاه پریچهر (قسمت چهل و هفتم)… شازده عزیز برای فرخ چند سطر کوتاه نوشتم.. صبح ژانت هم به مدرسه نرفته بود. از در پشتى آمد و نامه را به او دادم.

پریچهر

داستان کوتاه پریچهر (قسمت چهل و چهارم)

داستان کوتاه پریچهر (قسمت چهل و چهارم)… شازده عزیز بعد از دعوای مفصل دیروز با آقا بزرگ، به اتاق خودم رفتم. اما خوشحال بودم که حرف دلم را به او گفته ام.