ساقی سلیمانی منتقد سینما در نوشته ای به سی و نهمین جشنواره فیلم فجر پرداخته است. در ادامه این نوشته را به نقل از سینما جریان می خوانیم:
«شامگاه ۲۲ بهمن ۹۹ سیمرغ ها تقسیم شد و جشنواره رسما پایان یافت. این بار به دلیل فشل بودن بیش از حد برگزاری به بهانه کرونا و ابهامات بیشتر، خب بالطبع اعتراضات هم بیشتر شد.
اول اینکه ما به غیر از فجر چندین جشنواره مجزا داریم که زیر نظر صنف خود هر ساله برپا می شوند؛ فیلم کوتاه و مستند و کودک و… اما تمام این بخش ها انتظار دارند در این فستیوال به ظاهر اصلی، جایگاه خودشان را در ارائه فیلم هایشان پیدا کنند، این مهم ظاهرا برای مدیران اجرایی هر سال کمرنگ تر می شود و کم کم با رونق بیشتر جشنواره حقیقت و کوتاه و کودک سعی در حذف کامل این بخش ها از جشنواره دارند و هر بار فقط این را با ادبیاتی از جنس متفاوت بیان می کنند… استناد می کنم به گفته های «فرهاد ورهرام» مستندساز نامی ایران در رابطه با بخش مستند جشنواره که در روزنامه ابتکار ۲۶ مهر ۹۶ چاپ شده بود و بعد از خواندن این متن کوتاه می توان آن را ارجاع داد حالا به تمامی بخش هایی که در بالا اشاره شد.
«فرهاد ورهرام» محقق و فیلمساز پیشکسوت حوزه مستند درباره حذف بخش مستند از جشنواره فیلم فجر سال ۹۶ توضیح داد: «من هیچ وقت اهل جشنواره فیلم فجر نبودهام. این جشنواره را به خصوص در بخش مستند به هیچ عنوان جدی نمیدانم. معتقدم مستند در جشنواره فیلم فجر مانند «بچهای است که زیر دست نامادری بزرگ شده» انگار برای هیچ کس مهم نیست چه بلایی سر مستند میآورند. در این روند از چندین دوره قبل تغییرات بسیاری اعمال کردند. در دورهای زمان آثار مستند را زیاد کردند. دوره دیگری بخش مستند ایجاد شد و دوباره گفتند نه در سودای سیمرغ باشد، بهتر است! به همین دلیل تصمیمات جدیدشان دیگر اهمیت ندارد. من به جز یک دوره که داور بودم، به این جشنواره نرفتهام و نخواهم رفت.
سینمای مستند مثل گوشت قربانی شده که هر بار مدیری تغییر میکند تصمیمات جدید هم میگیرد. به نظرم کسانی که برای این جشنواره تحت تاثیر قرار میگیرند، ربطی به مستندسازی ندارند. پس همان بهتر که بخش مستند را یکبار برای همیشه حذف کنند. حداقل لکه ننگ سینمای مستند از دامن جشنواره فجر پاک شود بلکه خیالشان راحت شود. در کجای دنیا هر سال آیین نامه جدید تنظیم میشود. تقصیر مستند سازانی است که سینهچاک سیمرغ هستند و به فیلمهای مستند آب میبندند که به ۷۰ دقیقه برسد. از طرفی به اسم درام دروغ را به سینمای مستند الحاق کردهاند. این گونه خسارات زیادی به سینمای مستند وارد شده است. در تعجبم که چگونه این فیلمها نماینده سینمای مستند هستند.
جشنوارهای که جریانساز نباشد، جشنواره نیست.»
این مطلب کوتاه ورهرام به قدری دقیق و درست و قابل تعمیم دادن به بخش های مختلف و رشته های خارج از مسابقه است که می خواهم این را وصل کنم به گفته های یکی دو شب گذشته مدیران جشنواره، ظاهرا آقایان طوری دست بر سر سینمای تجربی کشیدند و عذر خواستند که ببخشید وقت نشد در خدمتتان باشیم که انگار مثلا جوایز اسکار و برلین و کن را فیلم های سینمای بدنه و گیشه تا به حال از آن خود کرده است و یا مهدویان و آبیار و… که حالا صدای سکه هایشان که از کدام جیب درآمده بود به گوش همه رسیده است برای سینمای ایران تا به حال آبرو خریده اند،
این بار حتی «سید جمال ساداتیان» برای دفاع از عملکرد هیات داوران و انتخاب هم با ادبیاتی کاملا نظامی و تهدید آمیز گفته است که کار ما خیلی فنی و اصولی بوده و فیلم های انتخاب نشده تبلیغات مجازی غلو آمیزی داشته اند که امیدواریم در سال آینده شاهد آن نباشیم.
حالا سوال اینجاست که بعد از ۴۲ سال که از انقلاب گذشته و ۳۹ فجر شما هنوز به متر و معیار مشخص نرسیده اید آن وقت دستورالعمل تبلیغاتی هم ارائه می کنید و از داوری دفاع می کنید؟ گیرم هیات انتخاب دقیق و درست و حساب شده عمل کرده باشد خب چه نیازی به این حرف های چکشی دارد؟ تهدید چرا؟ اینهمه دعوا بر سر چه؟ سیمرغی که با رفتن نادری ها و بیضائی ها و خانه نشینی تقوایی ها و (اسامی زیاد است برادر، بسیار زیاد است) اما دعوا بر سر سیمرغی که بدون اینها یک مرغ پر کنده ماشینی بیشتر نیست؟
اصلا مستند و فیلم کوتاه و سینمای مخاطب خاص اگر این سال ها نبود آیا اسم و رسم ایران و سینمای ایران دیگر به زبان می آمد؟
کیارستمی متعلق به کدام تفکر است؟ و حالا این نگاه از بالای مدیرانی که می روند روی سن و اول تبریک ۲۲ بهمن را از حفظ قرائت می کنند و بعد روضه می خوانند و شهید نمایی می کنند و زیر متن حرف هایشان جز شکاف عمیق در سینماگران، حاکی چیزی نیست از کجا می آید؟
چقدر آزمون و خطا برای رسیدن به یک الگوی کمتر متزلزل لازم است؟ تا کی سه تا چهار پروانه ارشاد لازم است و آخرش توقیف بدون توضیح؟ تا کی پروانه ویدئویی و سینمایی و این دور باطل بی معنی؟ وقتی الان با موبایل اگر تکنیک بدانی و فرم بشناسی و چند کهن الگوی داستانی را بشناسی و بخواهی فیلمساز می شوی از کوتاه تا بلند، دعوا بر سر فیلمساز شدن که نیست الحمدالله؟ دعوا بر سر این جیب و آن جیب است، خودمانیم دیگر دعوا بر سر تقسیم سکه های شاهی است…
اما اینها دعوای بزرگان کوته قامت است… سوال اصلی من این است، کدام منافع مشترک یا خرابکاری های مشترک باعث می شود نویسنده و منتقد و رونامه نگار گوشت قربانی این دعواها شود و مدیران خودشان اعتراضی به هم نکنند یا حرف هایشان را در هزار و یک پوشش مصلحتی بزنند که تا ترجمه شود فجر بعدی هم از راه رسیده …؟
مستند و کوتاه جای خود را همیشه دارند و کسی قدرت حذف آنها را ندارد اما سینمای مخاطب خاص یا در سال های اخیر با نام هنر و تجربه تا کی نباید به رسمیت شناخته شود؟ هنر و تجربه چرا نباید پردیس اختصاصی خود را داشته باشد؟ جشنواره اختصاصی خود را داشته باشد و یک دفتر مشخص و یا یک بودجه مشخص و حساب شده؟ اصلا بیایید مو را از ماست بکشید و سختگیری ها را بیشتر کنید اما قانونمند… اما با احترام به این بخش سینما که اگر نبود پشت میزهایتان نبودید برای مفاخره کردن…
خب همه می دانیم اگر بخواهند می شود اما کدام قانون؟ قانون و مثلا مصوباتی که از دنیای واقعی و جامعه و مردم فاصله داشته باشد که نمی تواند راهی پیش ببرد، مثالی میزنم در مصوبات قانون پروانه ساخت آمده که در فیلم سیگار کشیدن برای زن ممنوع برای مرد هم باید خلافکار باشد و یک چنین چیزی… تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…
مهاجرت ها و دقمرگی ها ادامه خواهد داشت، این قوانین و این آقایان نیاز به تکاندن حسابی دارند با این تفکرات نمی شود که نمی شود و در جهل مرکب ابدالدهر بمانند.
بله خانه از پای بست ویران است.»
بیشتر بخوانید
یک لوکیشن ساده / نقد و بررسی فیلم کوتاه «یک آرایش ساده»
قهرمان از هر جهت / نقد و بررسی مستند «قهرمان»
بیمه آری؟ بیمه نه؟ / نقد و بررسی مستند «زیر این چتر باران می بارد»
آنچه می دانیم و آنچه نمی دانیم /نقد و بررسی مستند «بر کرانه های کاسپین»
نقد و بررسی مستند «فریاد بلوط»
وقتی «هنوز» همه خوابیم / به بهانه زادروز بهرام بیضایی
انجمن سینمای جوانان بیش از نیم قرن /با مرور کارنامه فعالیت مجید برزگر با انجمن
مرا ببوس، اکسیر جاودانگی گلنراقی / نقد و بررسی مستند «مرا ببوس»
حمیدِ هما، همای حمید / نقد و بررسی مستند «حمیدِ هما»
«جشنواره فیلم فجر» کما فی السابق
زندگی پیش رو ۱۹۷۰ تا ۲۰۲۰ / بررسی فیلم «زندگی پیش رو»
مجله اینترنتی تحلیلک