جمعه/ 2 آذر / 1403
Search
Close this search box.

معرفی کتاب دیوید کاپرفیلد نوشته چارلز دیکنز

کتاب «دیوید کاپرفیلد» نوشته چارلز دیکنز را می‌توان معروف‌ترین رمان دیکنز در نظر گرفت. این رمان با کودکی دیوید که کودک مورد علاقۀ خود چارلز دیکنز نیز هست؛ شروع شده و تا دوره‌ی میان سالی او ادامه می‌یابد.

معرفی کتاب دیوید کاپرفیلد نوشته چارلز دیکنز

درباره نویسنده کتاب دیوید کاپرفیلد

معرفی کتاب «دیوید کاپرفیلد» نوشته چارلز دیکنز

چارلز جان هافِم دیکنز (زاده ۷ فوریهٔ ۱۸۱۲ – درگذشته ۹ ژوئن ۱۸۷۰) برجسته‌ترین رمان‌نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و یک کنشگر اجتماعی توانمند بود. به عقیدهٔ جیمز جویس، نویسندهٔ معاصر، از ویلیام شکسپیر به این سو، دیکنز تأثیرگذارترین نویسنده در زبان انگلیسی بوده‌ است.

بسیاری از رویدادها و شخصیت‌های کتاب‌های چارلز دیکنز، بازتابی از رویدادها و شخصیت‌های زندگی واقعی دیکنز هستند. از نوشته‌های پرآوازه او می‌توان دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ، الیور توئیست و داستان دو شهر را نام برد.

بیشتر بخوانید: معرفی کتاب «هنر در گذر زمان» نوشته هلن گاردنر

معرفی کتاب دیوید کاپرفیلد

کتاب دیوید کاپرفیلد نوشته چارلز دیکنز را می‌توان معروف‌ترین رمان دیکنز در نظر گرفت. این رمان با کودکی دیوید که کودک مورد علاقۀ خود چارلز دیکنز نیز است؛ شروع شده و تا دوره‌ی میان سالی او ادامه می‌یابد.

دیوید شش ماه بعد از مرگ پدرش به دنیا می‌آید. به نوعی نحسی در زندگی این کودک پیش از تولدش شروع شده است. در ابتدای داستان دیوید با مادری مهربان و شیرین و نازنین همراه است تا این که مشکلات زندگی او را وادار می‌کند با مردی به نام موردستون ازدواج کند. مردی با رفتاری خشونت‌آمیز که سرانجام دیوید را به مدرسه‌ای بیرون شهر می‌فرستد. مشکلات دیوید ادامه دارد، بعد از مدتی مادر او نیز می‌میرد و…

برشی از کتاب دیوید کاپرفیلد

مادرم کنار بخاری دیواری نشسته بود. حالش بد بود و خیلی غمگین، با چشمانی پر از اشک، به آتش نگاه می‌کرد و با ناامیدی به سرنوشت خود و نوزاد یتیم و غریبی که در شکمش بود، فکر می‌کرد. چون در آن بعدازظهر توفانی، حتی مطمئن نبود از زایمانی که در پیش داد، جان سالم به در می‌برد یا نه. اما وقتی سرش را بلند کرد تا اشک‌هایش را پاک کند، از پشت پنجره‌ی روبه‌رو، زن غریبه‌ای را دید که به طرف باغ می‌آید.

وقتی دوباره نگاه کرد، مطمئن شد که زن، عمه‌ام خانم بتسی است. چون قیافه‌اش چنان جدی و خونسرد و رفتارش چنان خشک بود که کسی غیر از او نمی‌توانست باشد. بعد هم وقتی به خانه رسید، به جای اینکه زنگ بزند، بینی‌اش را چنان به شیشه‌ی پنجره فشار داد که دماغش کاملا پخ و سفید شد و بعد هم‌چنان به طرف مادرم چرخید و اخم کرد که مطمئن هستم به دنیا آمدنم را در آن روز جمعه، مدیون عمه‌ام هستم!

بیشتر بخوانید: معرفی کتاب «چند روایت معتبر» نوشته مصطفى مستور

امیدواریم از مطالعه کتاب دیوید کاپرفیلد نوشته چارلز دیکنز لذت ببرید و برای مطالعه سایر معرفی کتاب ها به بخش معرفی کتاب مراجعه کنید.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x