پرسه در کوچه باغ شعر کلاسیک همراه با رودکی سمرقندی
رودکی سمرقندی … بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی
رودکی سمرقندی … بوی جوی مولیان آید همی / یاد یار مهربان آید همی
شیوانا آهی از سر درد کشید و به سوی پیرمرد رفت دستی برشانه او زد و گفت: ای پیر مرد می دانم آنقدر خسته ای که حتی توان حرف زدن نداری.
حال همه ما خوب است/ ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور/ که مردم به آن شادمانیِ بی سبب می گویند
می خواهم دوباره به دنیا بیایم/ بیرون در تو منتظرم بوده باشی
مسئولیت پذیر باش / مجموعه داستان های شیوانا … دوست من! معرفت شناسی شیوه ای عالی برای داشتن یک زندگی ایده آل است ولی نه در شرایطی که کار خودت را نیمه کاره رها کنی.
برام هیچ حسی شبیه تو نیست/ کنار تو درگیر آرامشم/ همین از تمام جهان کافیه
کلام تلخ تو، اشک گرم من / مجموعه داستان های شیوانا … شیوانا با دیدن زن جوان بسیار متاثر شد و ایستاد و علت گریه زن را پرسید.
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد/ در دام مانده باشد صیاد رفته باشد/ امشب صدای تیشه از بیستون نیامد /شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد
شیوانا تبسمی کرد و گفت: مطمئن باشید که این جوان شما را می بخشد، شما هم بروید و به کار خود برسید.
ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم/ امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم