فیلم شنای پروانه
فیلم «شنای پروانه» به تهیه کنندگی رسول صدرعاملی و کارگردانی محمد کارت فیلم دیگری است که در سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر، در دو بخش نگاه نو و سودای سیمرغ حضور دارد. این فیلم جزو چهار فیلمی بود که با محدودیت سنی برای نمایش مواجه شد و در بین چهار فیلم، محدودیت بیشتر و +۱۵ سال برای این فیلم درنظر گرفته شد.
فیلمنامه این فیلم که مضمونی اجتماعی دارد، توسط محمد کارت، حسین دوماری و پدرام پورامیری نوشته شده است.
نکات فراوانی وجود داشت که باعث شد تا تعداد زیادی از مخاطبان منتظر نمایش این فیلم باشند که از جمله آنها می توان به نام بازیگران و حضور افرادی چون جواد عزتی، امیر آقایی، طناز طباطبایی، پانته آ بهرام، مه لقا باقری، علیرضا داوودنژاد و… اشاره کرد. همچنین سابقه محمد کارت در فیلم کوتاه و مستند و جوایز بسیاری که در این دو زمینه به دست آورده نیز این انتظار را برای مخاطب به وجود آورده بود تا با یک فیلم خوب که در هر دو بخش نگاه نو و سودای سیمرغ هم وجود دارد، مواجه باشد.
«شنای پروانه» از همان سکانس ابتدایی و نگاه کاراکتر پروانه با بازی طناز طباطبایی به موبایل های مردم و نوع فیلمبرداری که در همان سکانس اول می بینیم نشان از یک فیلم پر التهاب دارد.
شروع فیلم کاملا با شوک همراه است و در سکانسی شاید خاطره فیلم «مغزهای کوچک زنگ زده» هومن سیدی را تداعی کند اما روند داستان و نوع قصه گویی و المان های دیگری که در فیلم به کار رفته است، نشان از تفاوت این دو اثر با هم دارد و شاید بتوان گفت که «شنای پروانه» حتی از فیلم های مشابه خود نیز جلو زده است.
در «شنای پروانه» خلق یک قهرمان را داریم که به دنبال انتقام و آزادسازی است و قصه را پیش می برد تا جایی که به کشف می رسد و دست به کارهایی می زند و ذره ذره به شخصیت قهرمان می رسد. بر خلاف اسم متعارف فیلم اولی، اصلا با یک فیلم تجربه گرا و حتی وارفته و ضعیف طرف نیستیم و به اصطلاح و به معنای تام کلمه با یک اثر سینمایی طرفیم. فیلمی که دکوپاژهای سختی دارد و کارت به خوبی از پس این اتفاق مهم برآمده است.
این فیلم شاید در جنوب شهر فیلمبرداری شده باشد اما دغدغه اش قطعا جنوب شهر تهران یا فلان شهر نیست و نگاه وسیع تری دارد. در این فیلم دو نکته مشخص است، اول اینکه سرنوشت آدم ها دست خودشان است و این اعمال و انتخاب های آنهاست که سرنوشت آنها را رقم می زند، درست همانطور که قهرمان قصه نیز در انتها دیالوگی با این مضمون دارد و دوم اینکه هر فردی در درون خود گنده لاتی دارد که شاید درست از همان نقطه ضربه بخورد.
اگر بخواهیم درباره بازیگران پر تعداد این فیلم نیز صحبتی کرده باشیم می توان به حضور کوتاه اما پر رنگ چهره های سرشناس اشاره کرد. طناز طباطبایی در این فیلم نقش مهم و پیش برنده ای دارد که هر چند کوتاه است اما به خوبی از پس سختی ها و پیچیدگی های آن برآمده و دقیقا همانطور که خود طباطبایی در نشست این فیلم نیز بیان کرد این نقش کوتاه می تواند همانند یک فیلم بلند دیده شود. پانته آ بهرام بازیگر دیگری است که برای نقش کوتاهی حاضر به حضور در «شنای پروانه» شده است. بهرام که در «بی خود و بی جهت» با محمد کارت همبازی بوده است با یک ظاهر جدید در قامت یک شخصیتی که تمام زنانگی اش را از بین برده و یا از بین برده اند در این فیلم ظاهر می شود، اما یک نقش آفرینی متوسط را از او می بینیم. یکی از جذابیت های این فیلم نقش آفرینی علیرضا داوودنژاد سینماگر باسابقه کشور است که برای اولین بار در یک نقش سینمایی ظاهر شده است.
امیر آقایی نیز که در اکثر کارها او را فردی اتوکشیده، مامور و روشنفکر و… دیده بودیم این بار با یک نقش کاملا متفاوت و آن هم گنده لاتی که مرد اول محله است به سینما آمده است. جواد عزتی قهرمانی است که قصه آن را خلق می کند و شخصیت پردازی خوبی از او دیده می شود و می توان گفت که عزتی توانسته از پس این نقش برآید و شاید بتوان او را از حالا در لیست کاندیداهای سیمرغ دانست. بازیگران فرعی دیگر نیز از جمله مه لقا باقری، علی شادمان و… نیز بازی قابل قبولی از خود نشان داده اند.
«شنای پروانه» در لایه های خود، ظلم به زنان را نشان می دهد. این فیلم به دور از شعارزدگی به دنبال سوژه خود رفته است و در نهایت در جای درست و به موقع تمام می شود.
محمد کارت در اولین فیلم بلند داستانی خود به سراغ سوژه ای ملتهب و سخت رفته است و به نظر می رسد که تا حد زیادی از پس آن برآمده است و از حالا می توان کاندیدای سیمرغ شدن در بخش های مختلفی از جشنواره فجر را برای این فیلم کنار گذاشت.
مجله اینترنتی تحلیلک