مجله اینترنتی تحلیلک

سه شنبه/ 11 اردیبهشت / 1403
Search
Close this search box.
پریچهر - داستان کوتاه پریچهر

ارغوان فاطمی

پریچهر

داستان کوتاه پریچهر (قسمت نوزدهم)

داستان کوتاه پریچهر (قسمت نوزدهم)… شازده عزیز امروز به دیدن زیور رفتم. ساعت ۳ راننده مرا به خانه او برد. بعد از چند هفته که دلتنگش بودم او را در آغوش گرفتم.

پریچهر

داستان کوتاه پریچهر (قسمت هفدهم)

داستان کوتاه پریچهر (قسمت هفدهم)… شازده عزیز امروز یکی از بهترین روزهای زندگیم بود. فرخ بالاخره سر صحبت را باز کرد. فقط چند کلمه، فقط چند سوال از من پرسید.

پریچهر

داستان کوتاه پریچهر ( قسمت شانزدهم )

داستان کوتاه پریچهر ( قسمت شانزدهم )… شازده عزیز خسته شدم از این چشم و هم چشمی ها، از کنایه های اطرافیانم که به مادرم می زنند. پریچهر چرا هنوز شوهر نکرده است؟

پریچهر

داستان کوتاه پریچهر ( قسمت چهاردهم )

داستان کوتاه پریچهر ( قسمت چهاردهم )… شازده عزیز ماه امشب کامل است. مثل همان شب هایی که آسمان صاف بود، چند ستاره در سکوت و سیاهی آن می درخشیدند.

پریچهر

داستان کوتاه پریچهر ( قسمت سیزدهم )

داستان کوتاه پریچهر ( قسمت سیزدهم )… شازده عزیزم الان که نامه را می نویسم به همه چیز آگاهم و می دانم ممکن است این داستان عاشقانه برایم دردسرساز شود.