دوشنبه/ 10 دی / 1403
Search
Close this search box.
حکایت چهارم مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم چهارمقاله

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت چهارم از مقالت علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

حکایت چهارم از مقالت سوم در علم نجوم و غزارت منجم در آن چهارمقاله ...در شهور سنه سبع و اربعین و خمسمائه میان سلطان عالم سنجربن ملکشاه و خداوند سلطان علاءالدنیا و الدین مصاف افتاد بدر اوبه و مصاف غور شکسته شد.

همراهان همیشگی مجله اینترنتی تحلیلک بعد از سلسله مطالب گلستان سعدی، قابوسنامه قابوس بن وشمگیر و رساله عشق ابن سینا، در این مقال به «چهارمقاله» نوشته نظامی عروضی می پردازیم.

در ادامه سلسله مطالب «چهار مقاله» اثر نظامی عروضی، به حکایت چهارم مقالت سوم چهارمقاله می پردازیم.

 

مقالت سوّم

در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

حکایت چهارم

 

در شهور سنه سبع و اربعین و خمسمائه میان سلطان عالم سنجربن ملکشاه و خداوند سلطان علاءالدنیا و الدین مصاف افتاد بدر اوبه و مصاف غور شکسته شد، و خداوند سلطان مشرق _خَلَّدَاللّهُ مُلکَه_ گرفتار گشت، و خداوند زاده، ملک عالم عادب، شمس الدوله و الدین محمدبن مسعود گرفتار شد بدست امیر اسفهسالار یرنقش هریوه، و پنجاه هزار دینار قرار افتاد که کس او بحضرت بامیان رود و استحثاث (۱) آن مال کند، و چون مال بهری رسد آن خداوند زاده را اطلاق کنند (۲)، و از جانب سلطان عالم او خود مطلق (۳) بود، و بوقت حرکت کردن از هری تشریف نامزد کرده بود، من بنده درین حال بدان خدمت رسیدم. روزی در غایت دلتنگی ببنده اشارت فرمود که «آخر این گشایش کی خواهد بود، و این حمل (۴) کی برسد؟» آن روز بدین اختیار ارتفاعی گرفتم، طالع برکشیدم و مجهود (۵) بجای آوردم. سوم روز آن سوال را دلیل گشایش بود. دیگر روز بیامدم و گفتم: «فردا نماز پیشین (۶) کس رسد.»

آن پادشاه زاده همه روز درین اندیشه بود. دیگر روز بخدمت رفتم، گفت: «امروز وعده است؟» گفتم: «آری.» تا نماز پیشین هم در آن خدمت بایستادم، چون بانگ نماز برآمد، از سر ضُجرت (۷) گفت: «دیدی که نماز پیشین رسید و خبری نرسید؟»

آن پادشاه زاده درین بود که قاصدی در رسید و این بشارت داد که حمل آوردند پنجاه هزار دینار و گوسفند و چیزهای دیگر.

عزّالدین محمود حاجی کدخدای خداوندزاده حُسام الدوله والدین صاحب حمل است. و دیگر روز خداوندزاده شمس الدوله خلعت سلطان عالم بپوشید و مُطلق شد، و بزودترین حالی روی بمقرّ عِزّ خویش نهاد، و هر روز کارها بر زیادت است و بر زیادت باد! و درین شبها بود که بنده را بنواخت، و گفت: «نظامی! یاد داری که بهری آن حکم کردی و چنان راست باز آمد؟ خواستم که دهان تو پر زر کنم، آنجا زر نداشتم، اینجا زر دارم.» زر بخواست و دهان من دو بار پر زر کرد، و گفت: «بسی نمیدارد (۸)، آستین باز دار!» آستین باز داشتم پر زر کرد.

ایزد تبارک و تعالی هر روز این دولت را بزیادت کناد، و این دو خداوندزاده را بخداوند ملک مُعظم ارزانی داراد بِمِنِّه وَ کَرَمِه.

 


 

  1. جمع آوری
  2. رها کنند
  3. رها شده
  4. باری که بر گردن دارند
  5. طاقت، کوشش
  6. نماز ظهر
  7. ملال و اندوه
  8. گنجایش بسیار ندارد

 

مطالبی که تاکنون از چهارمقاله به انتشار رسیده است:

چهارمقاله نظامی عروضی / مقدمه

چهارمقاله نظامی عروضی / مقالت اول؛ دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت اول از مقالت دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت دوم از مقالت دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت سوم از مقالت دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت چهارم از مقالت دبیری

چهارمقاله نظامی عروضی / مقالت دوم؛ ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

چهارمقاله نظامی عروضی / مقالت دوم؛ در چگونگی شاعر و شعر او

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت دوم از مقالت ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت سوم از مقالت ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت چهارم از مقالت ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

چهارمقاله نظامی عروضی / مقالت سوم؛ در علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت اول از مقالت علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت دوم از مقالت علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

چهارمقاله نظامی عروضی / حکایت سوم از مقالت علم نجوم و غزارت منجم در آن علم

 

در این مطلب به حکایت چهارم مقالت سوم چهارمقاله پرداختیم و در مطلب بعد به ذکر مقالت چهارم (در علم طب و هدایت طبیب) می پردازیم.

 

در این سلسله نوشته ها به کتاب «چهارمقاله» نظامی عروضی به تصحیح محمد قزوینی و به اهتمام دکتر محمد معین توجه شده است.

 

مجله اینترنتی تحلیلک

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x