زندگینامه چارلی چاپلین اسطوره سینمای صامت
زندگینامه چارلی چاپلین
به اذعان خود چارلی چاپلین، او در شانزدهم آوریل ۱۸۸۹ در محلههای جنوب شهر لندن چشم به جهان گشود. این در حالی است که هیچ گونه مدرک رسمی دال بر تاریخ و محل تولد چارلی چاپلین موجود نیست.
در سال های بعد که اتهاماتی در خصوص ارتباط او با کمونیستها مطرح شد و مورد غضب و شک و گمان دولت ایالات متحده قرار گرفت، جستوجوها برای کشف هویت چارلی چاپلین شدت گرفت. اما مهم این نیست که چارلی در چه زمانی و چه مکانی به دنیا آمد، مهم این است که او زندگی را چگونه از سر گذراند و تبدیل به یک اسطوره در هنرهای نمایشی شد.
پدرش بازیگر و آوازهخوان و همنام خود او چارلی بود که در دوران کودکی او از مادر چارلی جدا شد.
مادر چارلی، هانا هریت پدلینگام هیل Hannah Harriet Pedlingham Hill با نام هنری لیلی هارلی Lily Harley بازیگر، آوازه خوان و رقصنده جذابی بوده که از ۱۶ سالگی در موزیک هال لندن برنامه اجرا میکرد.
چاپلین برادری تنی به نام سیدنی Sydney Chaplin و یک برادر ناتنی و نامشروع به نام ویلر درایدن Wheeler Dryden داشت.
در شش ماهگی پدر ویلر، لئو درایدن Leo Dryden او را با خود برد و تا ۳۰ سالگی ویلر با برادرانش هیچ ملاقاتی نداشت.
هانا هریت در یکی از اجراهایش با مشکل مواجه و مجبور به ترک صحنه شد. چارلی که در آن هنگام تنها پنج سال سن داشت به روی سِن رفت و برای حضار شروع به آواز خوانی کرد. این اولین حضور چارلی چاپلین بر روی صحنه بود.
در کودکی چارلی اسپنسر، هانا هریت با مشکل روانی مواجه شد. گفته میشود که این مشکلات روانی ناشی از اصابت شیء به سر مادرش حین اجرا و روی صحنه رفتن چارلی در پنج سالگی بوده است. اما استفان ویسمن Stephen M. Weissman نویسنده کتاب زندگینامه چارلی چاپلین نظر دیگری دارد. او معتقد است که در مقطعی از زمان، هانا هریت مجبور به فحشا میشود و عامل بیماری دراز مدت او سفلیس است و بر اسناد پزشکی بدست آمده استناد میکند. هانا به بیمارستان روانی منتقل میشود.
زندگینامه چارلی چاپلین
زندگینامه چارلی چاپلین
مرگ پدر و بیماری مادر برای چارلی و برادر بزرگترش سیدنی، فقر را به دنبال میآورد. فقری که دوامی نداشت اما اثر دردناک خود را در روح و روان چارلی باقی گذاشت. با وجود فقر و بیسرپرستی، چارلی و سیدنی با یکدیگر رابطه عمیقتری پیدا کردند و در همان سالن بزرگ و قدیمی که هانا در آن اجرا داشت، مشغول به کار شدند.
چارلی با توجه به استعداد ذاتی که از پدر و مادر خود در حرفه نمایش بهره برده بود، توانست در یک گروه متشکل از هشت جوان به نام The Eight Lancashire Lads به تَپ دنس ( نوعی رقص که از صدای کوبیده شدن پاشنه کفش به زمین در ایجاد ریتم و صدا استفاده میکنند ) بپردازد و به موفقیتهایی دست یابد.
نقل قولی منتسب به چارلی چاپلین است که خاطراتی از دوران نوجوانی و جوانی را بازگو میکند: «یک نیم پشتک خطرناک سرنوشت مرا تغییر داد و از دلقک شدن در فیلم مرا به عالم سینما کشاند. برای نقش آفرینی به عنوان دلقک باید با یک پرش دو پشتک پی در پی بزنم اما یک پشتک و نیم بیشتر نزدم و همانطور که گفتم آن نیم پشتک باعث مردود شدن من از توفیق در این کار شد. و از همان لحظه به این فکر افتادم که برای امرار معاش کار دیگری را انتخاب کنم» سرنوشت متفاوتی در انتظار چارلی چاپلین بود. او به سراغ پانتومیم و سینما رفت.
بیشتر بخوانید: زندگینامه مارلون براندو بزرگترین اسطوره تاریخ هالیوود
هنگامی که او حدود ۱۲ سال سن داشت در نقش بیلی Billy در سری فیلمهای شرلوک هلمز اثر هری آرتور سنتزبری Harry Arthur Saintsbury (نمایشنامه نویس و بازیگر انگلیسی) و بعدتر ویلیام جیلت William Gillette (بازیگر، نمایشنامهنویس و مخترع آمریکایی) ایفای نقش کرد. این همکاری مؤثر واقع شد و درنتیجه امکان حضور او در عرصههای بالاتر فراهم شد.
زندگینامه چارلی چاپلین
چارلی چاپلین کار جدیدی را با کمپانی تازه به همراهی برادرش آغاز کرد. این همکاری باعث شد او به عنوان یک بازیگر کمدی مراحل رشد و ترقی را طی کند و در ۱۸ سالگی او با وجود نمایشهای خوبی که از خود به جای گذاشته بود هنوز مشکل پیشنهاد کار داشت.
برادرش سیدنی با شرکت فرد کارنو Fred Karno (مدیر برنامههای سالن بریتیش موزیک هال لندن) همکاری تازهای را آغاز کرد و توانست کارهایی برای برادر خود ترتیب دهد. در ادامهی این همکاری، تورهای نمایشی در ایالات متحده آمریکا برگزار شد و چارلی چاپلین در آن نقش آفرینی کرد.
در طول این نمایشهای دورهای، چارلی چاپلین هم اتاقی استن لورل (کاراکتر معروف نمایشهای لورل و هاردی) بود. استن به انگلیس بازگشت اما چارلی چاپلین در آمریکا ماند. چرا که پس از گذشت شش ماه از دور دوم تورهای نمایشی در آمریکا، از چارلی برای همکاری با کمپانی New York Motion Picture دعوت به عمل آمد. یک نماینده از شرکت که نمایشهای چارلی را دیده بود، معتقد بود که او میتواند جایگزین فرد میس Fred Mace (بازیگر آمریکایی فیلمهای صامت) شود که تصمیم به قطع همکاری با استودیو Keystone داشت.
چارلی با حقوق هفتهای ۱۵۰ دلار با این شرکت قرارداد بست و حکومت ظالمانه فقر و تنگدستی برای چاپلین به پایان رسید. حضور چارلی در فیلمهای این استودیو برای او موفقیت چشمگیری به دنبال داشت. او سه فیلم برای این کمپانی بازی کرد و کاراکتر آواره یا ولگرد The Tramp را برای اولین بار معرفی کرد.
زندگینامه چارلی چاپلین
او در این باره در کتاب زندگینامهاش مینویسد: «من هیچ ایدهای دربارهی چهرهپردازی و لباس نداشتم. لباسی را که در فیلم ابتدایی آن را پوشیده بودم را دوست نداشتم. در راه اتاق آرشیو لباس به این نتیجه رسیدم که شلواری گشاد بپوشم و کفشهایی بزرگ به پا کنم و کلاهی خاص به سر بگذارم. میخواستم همه چیز با هم درتضاد باشد. کتی تنگ و کلاهی کوچک و کفشی بزرگ.
نمیدانستم باید پیر به نظر بیایم یا جوان؛ اما وقتی یاد گفتهی کارگردان افتادم که میخواست کمی بزرگتر و سندارتر از آنچه که هستم به نظر بیایم. پس یک سبیل به آن اضافه کردم. نمیدانستم چه شخصیتی باید داشته باشم اما زمانی که لباسها را پوشیدم، خود لباسها احساسی به من داد که شخصیت را دیدم. به آن آگاه شدم و زمانی که بر روی صحنه رفتم کاملاً در من متولد شده بود»
شخصیت The Tramp چارلی، سالیان سال با او همراه بود و به جرئت میتوان گفت که این کاراکتر، مشهورترین و شناختهشدهترین کاراکتر در تاریخ سینما است. این کاراکتر در فیلم مخمصه عجیب میبل نمایان شد اما این کاراکتر در فیلم صامت مسابقه اتوموبیل رانی در ونیز به شهرت عام رسید.
چاپلین در مورد کاراکتر The Tramp میگوید: «لباسی که در فیلمهایم میپوشم، کمک بزرگی است تا بتوانم با کمک آن انسان فرودست را به نمایش بگذارم. کلاه کوچک نماد حیثیت. کت تنگ و شلوار گشاد نشانهی فقر، سبیل نشانهی خودستایی و عصایم بیانگر کششی به سوی قهرمانی بود»
چارلی چاپلین کمدی اسلپ استیک که توسط مک سنت ابداع شده بود را به خوبی به نمایش در میآورد و با بدن آماده و ذهن خلاق خود، این کمدی را به حد اعلاء و چشمنواز آن متجلی ساخت.
بیشتر بخوانید: زندگینامه آل پاچینو بازیگر معروف سینمای جهان
اسلاوی ژیژک Slavoj Žižek فیلسوف، نظریهپرداز، جامعهشناس، منتقد فرهنگی و سیاستمدار اسلوونیایی درباره کاراکترهای کمدی اسلپ استیک در سینمای صامت همچون چارلی چاپلین میگوید: «شخصیت این فیلمهای صامت، شخصیتهای کارتونی هستند. آنها مرگ را نمیشناسند. حتی تمایلات جنسی را هم نمیشناسند. آنها رنج را درک نمیکنند و تنها رشد حیوانی را طی میکنند.
مثل کارتون موش و گربه آنها را قطعه قطعه کنید، آنها مجدد بازسازی میشوند. در اینجا هیچ فناپذیری و میرایی وجود ندارد. شر در آنها وجود دارد اما نوعی شرِ ساده لوحانه و نیک. خودخواهی در آنها فقط به این صورت است که میخواهند بخورند یا میخواهند دیگری را بزنند اما هیچ گناه و تقصیر مقتضی وجود ندارد»
چارلی روز به روز بیش از پیش پلههای موفقیت را طی میکرد. او در بیش از ۳۰ فیلم برای کیاستون نقش آفرینی کرد.
پس از آن برادر خود سیدنی را جایگزین خود کرد و با استودیو اسنای Essanay Studios قرارداد بست و شهرت بسیاری پیدا کرد. او به مبلغ ۱۲۵۰ دلار در هفته با این کمپانی قرارداد بست و فیلمهای مطرحی برای این کمپانی کارگردانی و ایفای نقش کرد.
تا اینکه پس از طی سالهای متمادی و موفقیتهای پیدرپی در سال ۱۹۱۶ چارلی چاپلین قراردادی به مبلغ هفتهای ۱۰ هزار دلار و در مجموع سالیانه ۶۷۰ هزار دلار با شرکت فیلمسازی موچوآل Mutual Film Corporation منعقد کرد. این مبلغ بالاترین دستمزد در کل جهان بود که در رسانهها سر و صدای بسیاری راه انداخت. این در حالی است که حقوق رئیس جمهور وقت ایالات متحده آمریکا تنها ۷۵ هزار دلار بود.
زندگینامه چارلی چاپلین
زندگینامه چارلی چاپلین
چاپلین در سال ۱۹۱۸ مستقل شد و کمپانی خود را تاسیس نمود. او دورهی جدید سینمای خود را به اتفاق دوستان و خویشاوندانش آغاز کرد و وارد عصر سلطهی خود بر سینمای کمدی صامت شد.
او فیلمهای بسیاری را با همکاری First National Pictures ساخت که شاخصترین آن بچه The Kid در سال ۱۹۲۱ بود که اولین شاهکار او به حساب میآید و پس از آن چهار شاهکار دیگر از جمله جویندگان طلا The Gold Rush در سال ۱۹۲۵، روشنایی شهر City Lightsدر سال ۱۹۳۱، عصر جدید Modern Times در سال ۱۹۳۶ و دیکتاتور بزرگ فیلم ناطق او The Great Dictator در سال ۱۹۴۰ را در کمپانی خود تولید نمود که در مقالهای دیگر در مورد آنها بیشتر پرداخته خواهد شد.
ناگفته نماند که فیلمهای دیگری چون سیرک The Circus در سال ۱۹۲۸، زن پاریسی A Woman of Paris در سال ۱۹۲۳، موسیو وردو Monsieur Verdoux در سال ۱۹۴۷ و روشنایی صحنه Limelight در سال ۱۹۵۲ نیز از دیدگاه منتقدان در زمره شاهکار او تلقی میشود.
چارلی چاپلین پس از ساخت فیلم بچه به انگلستان بازگشت و مورد استقبال گرم مردم کشور زادگاهش قرار گرفت. شهرت و محبوبیت او از مرزها فراتر رفته بود و به امپراطور یکهتاز سینمای کمدی بدل گشته بود.
چارلی چاپلین به موضوعاتی در فیلمهای خود میپرداخت که بیان مشترک و صدای ناشنیدهی عموم مردم بود و به سادهگی ساختارهای سیاسی و اقتصادی را به سخره میگرفت.
فیلمهای او تصویری روشن از درگیری هنرمند با مفاهیمی همچون عدالت اجتماعی، تبعیض و از دست رفتن روح انسانی اجتماع را به نمایش میگذاشت. با اینکه مستقیماً در سیاست دخالتی نداشت و از سیاست فراری بود اما در ساختار فیلمهایش، مخاطب را از روند سیاسی زمانه آگاه میکرد و به او برای مقابله با لجام گسیختگی ظلم طبقه حاکم، راهکار ارائه میداد.
او که تبدیل به قدرت بیبدیلی در عرصه هنرهای نمایشی شده بود و هوادارانی میلیونی در سرتاسر جهان داشت، تهدیدی برای ساختارهای ظالمانه سیاسی محسوب میشد. این مسئله غضب دستگاه سیاسی آمریکا را برای او به دنبال داشت.
بیشتر بخوانید: آنالیز و بررسی رنگ فیلم پدرخوانده (The GodFather)
جوزف مک کارتی سیاستمدار و سناتور وقت ایالات متحده در دوران جنگ سرد آمریکا با اتحاد جماهیر شوروی، لیستی از اشخاص وابسته به کمونیستها منتشر کرد که نام چارلی چاپلین در بین آن اسامی موجود بود و منجر به تبعید چارلی از ایالات متحده آمریکا شد.
پسر بزرگ وی درباره این اتهام می گوید: «یکی از مسائل عجیب، این است که پدرم را کمونیست قلمداد کردند؛ در حالی که او یکی از دوستانش را که عقاید سوسیالیستی متعادلی داشت، بارها سرزنش نمود.»
چارلز در جایی دیگر می گوید: پدرم را به خاطر نطقی که در سال ۱۹۴۲ میلادی ایراد کرد و خواستار افتتاح جبهه دوم شده بود، به بازپرسی کشیدند؛ ولی اتهام پدرم در ایراد این نطق، شدید نبود؛ چون روسیه در آن هنگام، متحد آمریکا به شمار می رفت.
وی همواره زیر فشار رسانه ها و بار تهمت ها بود. یک بار، در یک همایش مطبوعاتی خبرنگاری با صراحت از او پرسید: شما کمونیستید؟ او گفت: خیر؛ ولی وی گاهی ناخواسته، بهانه به دست مخالفان می داد؛ برای مثال، می توان به ملاقات او با یک شاعر روسی که در سال ۱۹۴۶م. به هالیوود آمده بود، اشاره کرد و همین ملاقات کافی بود تا بسیاری چارلی چاپلین را کمونیست به حساب بیاورند و کار به آن جا رسید که یکی از سناتورها در برنامه فرستنده ان. بی. سی، صراحتاً اعلام داشت: چارلی، یک کمونیست و دروغگوست.
در همان سال ها، کمیته تحقیق درباره فعالیت های ضد آمریکایی، بار دیگر چارلی و عده زیادی از هنرمندان دیگر را گرفتار تحقیق نمود و گروهی از آنها مثل چارلی را مظنون اعلام کرد. پسر این کمدین در این باره می گوید: جوزف مک کارتی، بی رحمانه به جان همه افتاده بود و پدرم با شجاعت از حقوق انسانی خود دفاع می کرد؛ ولی این نبرد، برایش گران تمام شد. خیلی ها می ترسیدند به منزل ما بیایند، در داخل منزل ما امنیتی وجود نداشت، همه جا خلوت و خاموش بود و پدرم مرد تنهای هالیوود بود.» (این پاراگراف عیناً از مقاله مجله پرسمان به قلم رضا عبدیایی درج شده است.)
زندگینامه چارلی چاپلین
هیچ سندی دال بر ارتباط چارلی با کمونیستها یافت نشد. او برای ادامهی زندگی در طول ۲۰ سال، هیچ گاه بار دیگر به آمریکا برنگشت و فعالیت هنری خود را در اروپا ادامه داد. او در سال ۱۹۷۲ به برای دریافت جایزه افتخاری اسکار به آمریکا بازگشت و همچنین در سال ۱۹۷۵، دو سال پیش از مرگش در سن ۸۸ سالگی، نشان شوالیهگری بریتانیا را دریافت کرد. اعطای این نشان افتخاری به دلیل نگرانی بریتانیا نسبت به واکنش آمریکا ۲۰ سال به تعویق افتاده بود.
چارلی چاپلین در اواخر عمر در عمارتاش در دهکدهای در سوئیس دور از انظار و هیاهوی عمومی، به ورزش، موسیقی و نوشتن پرداخت. او چهار کتاب را به رشتهی تحریر درآورد. کتابهایی ازجمله سفرهای خارجی من My Trip Abroad، یک کمدین دنیا را میبیند A Comedian Sees the World، زندگینامهی من My Autobiography، زندگی من در سینما My Life in Pictures. همچنین به خودآموزی آلات موسیقی ادامه داد و در نواختن ویولون و ویولونسل تبحر یافت. او همچنین موسیقیهای بسیاری نوشته و منتشر کرد.
او در روز کریسمس سال ۱۹۷۷ از دنیا رفت و تنها از او آثاری برجسته و خاطراتی تلخ و شیرین به یادگار ماند. حدود نیم قرن از درگذشت او و بیش از یک قرن از آغاز عمر هنری او میگذرد. تندیس او جای جای مختلف دنیا یادآور سالیان سال تلاش بیوقفه او در رشد و ترقی جوامع بشری و هنر نمایشی است.
امیدواریم از مطالعه مطلب چارلی چاپلین کیست، زندگینامه اسطوره سینمای صامت لذت برده باشید.
مجله اینترنتی تحلیلک