جلال آل احمد روشنفکر، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی و همسر سیمین دانشور بود. جلال آل‌احمد ادامه‌دهنده­ ی راهی بود که محمدعلی جمال‌زاده و صادق هدایت در ساده‌نویسی و استفاده از زبان و لحن عموم مردم در محاورات آغار کرده بودند.

شاعری صناعتی است که شاعر بدان صناعت اتّساق مقدمات مُوهمه کند والتئام قیاسات مُنتجه، بر آن وجه که معنی خُرد را بزرگ گرداند و معنی بزرگ را خُرد.

حکایت چهارم مقالت دبیری چهارمقاله …غایت فصاحت قرآن ایجاز لفظ و اعجاز معنی است، و هر چه فصحا و بلغا را امثال این تضمین افتاده است تا بدرجه ایست که دهشت همی آرد و عاقل و بالغ از حال خویش همی بگردد.

حکایت سوم مقالت دبیری چهارمقاله …صاحب کافی اسمعیل بن عبّادالّرازی وزیر شهنشاه بود و در فضل کمالی داشت و ترسّل و شعر او برین دعوی دو شاهد عدل (۱) اند و دو حاکم راست.

حمید مصدق … من به بی سامانی/ باد را می مانم/ من به سرگردانی / ابر را می مانم

هر صناعت (۱) که تعلق بتفکر دارد صاحب صناعت باید که فارغ دل مُرفه باشد، که اگر بخلاف این بود سِهام (۲) فکر او متلاشی (۳) شود و بر هدف صواب بجمع نیاید، زیرا که جز بجمعیت خاطر بچنان کلمات باز نتواند خورد.