داستان کوتاه نابینا و چراغ از بهارستان جامی
داستان کوتاه نابینا و چراغ از بهارستان جامی / نابینایی در شب تاریک چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی می رفت.فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟
داستان کوتاه نابینا و چراغ از بهارستان جامی بیشتر بخوانید »